ویرگول
ورودثبت نام
الهام تربت اصفهانی
الهام تربت اصفهانیبا نوشتن از خود سعی می کنم طرح زندگی ام را کامل کنم
الهام تربت اصفهانی
الهام تربت اصفهانی
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

درباره‌ی «سرمایه» در فیلم پیر پسر


صحبت درباره‌ی فیلم پیر پسر و نقد و تحلیل درباره‌اش بسیار است چرا که فیلم سرشار از نماد،  جزئیات،  نقاشی،  ادبیات و فرامتن است.  اما من درباره‌ی آن چیزی اینجا می‌نویسم که در فیلم به من ضربه زد. در دیالوگ‌های بین علی و رعنا،  علی از ریاکاری و دنبال منفعت بودن رعنا با استفاده از ظواهر زنانه‌اش خرده می‌گیرد و رعنا در پاسخ می گوید که «این سرمایه‌ی منه» و به علی می‌گوید «سرمایه‌ی تو هم خوب بودنه و تو باید خوب بمونی». 
در تمام صحنه‌های فیلم ما می‌بینیم، سرمایه‌ی علی که سواد،  همدلی و حقیقت است به هیچ کاری نمی‌آید و راکد روی دستش می‌ماند. سوادش کسی را به سمتش جذب نمی‌کند،  همدلی و درکش از جهان زنانه فقط در چشم بقیه از او شخصیتی قابل ترحم و زن‌ذلیل می‌سازد که مایه تمسخر پدرش که نماد مردسالاری است قرار می‌گیرد.  جالب است که پدر به تمیزکاری‌های علی نیاز دارد ولی تحقیرش هم می‌کند و در جایی از فیلم علی تصمیم می‌گیرد که دیگر این کار را انجام ندهد. 
این که چرا زن و کار خانگی تا این حد پست است که اگر مردی انجام بدهد مسخره می‌شود باز برمی‌گردد به اینکه جامعه‌ی مردسالار به کار زنان در خانه نیاز دارد ولی در عین حال آن را پست می‌داند.  غلام به خاطر سر و سامان گرفتن زندگی‌اش دنبال یک زن می‌گردد،  زنی که می‌تواند او را از این منجلاب سیاهی که در آن است نجات بدهد ولی برخوردش با زن تنها یک کالای مصرفی و یک ماشین است که اگر درست کار نکرد و جواب نداد می‌تواند به کل نابودش کند.
اگر نیازهایت را برآورده نکرد می‌توانی در باغچه دفنش کنی.  او فقط یک نقش دارد و آنهم  سر و سامان دادن به زندگی تو است.  رفع نیازهای جنسی تو، پختن و شستن و سرویس دادن دائمی به تو و اگر کار نکرد یا چیزی غیر از این خواست مثل پیشرفت و یا ورود به جوامع هنری می‌توانی زندگی‌اش را بگیری.
پدیده‌ای که هر روزه در کشور ما اتفاق می‌افتد «زن کشی»  از همین درک نشدن وجود زنانه و پست بودن جایگاهش نشئت می‌گیرد.  تو بی‌ارزشی،  پستی،  هرزه‌ای مگر که در خدمت خانواده باشی.  هر جا جز در پناه خانواده در خطری.
  مثل پرنده‌ای که اگر در قفسش باز شد حتما خوراک گربه می‌شود.  چون بیشتر خوراکی است.  لذیذ است تنش مایه‌ی لذت است اما فاقد هر گونه درک و اندیشه و سواد و هنر در نظر گرفته می‌شود. 
فردیت زن به حساب نمی‌آید.  هنرش،  اندیشه‌اش مگر مایه‌ای هم از اغواگری داشته باشد که جایی کارش را راه بیاندازد چون راه ورود دیگری به مراحل بالاتر ندارد،  مخصوصا اگر پول هم نداشته باشد. 
در جامعه‌ای که سرمایه‌ی زن دلبری است و سرمایه‌ی درستی مثل سواد و اندیشه و حقیقت به هیچ کاری نمی‌آید.  برگ برنده دست غلام است که فقط زور می‌گوید، دروغگو و آدم‌فروش است،  پول نزول می‌دهد و به همه‌ی خواسته‌هایش با قلدری و حمایت آن شیره‌کش خانه و رفقای هرزه‌اش که مدام بادش می‌کنند و حتی قادرند جنایت‌هایش را هم لاپوشانی کنند می‌رسد، دیگر نمی‌توانی توقع انسانیت و درک و مهربانی داشته باشی.
تو حتی نمی‌توانی از بقیه بخواهی خوب باشند.  پاک باشند.  صادق باشند چون فقط موجب ترحم بقیه می‌شوند. چون پوچ است و شکست می‌خورد.  پس یا قواعد بازی را رعایت کن یا اینکه از همه جا خارج شو.  از محیط کارت،  از خانواده‌ات،  از رابطه‌ی عشقی و حتی از خانه‌ات که بقیه از چنگت درش آورده‌اند.

فیلمسرمایهکار خانگی
۲۵
۸
الهام تربت اصفهانی
الهام تربت اصفهانی
با نوشتن از خود سعی می کنم طرح زندگی ام را کامل کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید