ما برای اشتباهاتمان دنبال مقصر هستیم، همه فکر میکنیم نقاط ضعف و خطاهایمان تقصیر ما نیست. با شانه خالی کردن از کاستی و کم کاریهایمان می توانیم راحتتر زندگی کنیم و جالب اینجاست که کار چندان سختی نیست به راحتی میشود نقصها را به جامعه، خانواده، حکومت، جبر جغرافیایی، پرسنل مدرسه، دوستان و ... نسبت داد.
اگر رویا یا اهداف والایی دارید، اگر به زعم خودتان برای چیزی میجنگیدند، یا دوست دارید شخصیتی مفید و تاثیرگذار باشید یا هر تفکر سازندهی دیگری را در سر دارید، همین حالا، دقیقا از همین لحظه، مسئولیت تمام چیزهایی که مربوط به شماست را برعهده بگیرید و با تمام وجود در جهت حل مشکلات، نقصان، ضعف ها و اشتباهاتتان بکوشید و بر مدیریت آن ها تمرکز بگذراید.
این تنها قائده ای است که استثنا ندارد، «این ذاتی است و دست من نیست» ، «وضع مملکت خراب است نمیتوان این را کاری کرد»، «تقصیر آن معلم فلان، فلان شده است» و چه و چه نداریم.دو گزینه پیش روی شماست، اولی این است که قید اهداف و رویاهای تان را بزنید به شما قول میدهم برای این عدم موفقیت و بیثمریتان، به اندازه ریگهای بیابان مقصر پیدا کنید، تا بتوانید خودتان را ظاهرا بی گناه جلوه دهید.
اما اگر برای موفقیت و اهدافتان مصر هستید باور کنید باید این طرز فکر را برای همیشه کنار بگذارید. قبول مسئولیتها به ما آرامش خاطر میدهد، چرا که دیگر مسئولیت همه چیز با خود ماست و می توانیم به خودمان اطمینان خاطر بدهیم که همه چیز تا حد توان خوب پیش خواهد رفت. این که باور داشته باشد که همه چیز به عملکرد خودتان بستگی دارد باعث میشود تبدیل به شخصیتی شوید که همیشه دنبال راه حل است، به جای شخصی که همیشه گلایه دارد و از قصورات دیگران شاکی است.