ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگیاشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

بازخوانی رمان "بیگانه" کامو از منظر آشنایی زدایی

مقدمه: از پوچ‌گرایی تا آشنایی زدایی

رمان "بیگانه" آلبر کامو معمولاً در چارچوب فلسفه پوچ‌گرایی و ادبیات اگزیستانسیال خوانده می‌شود. اما بازخوانی دقیق‌تر این اثر نشان می‌دهد که ماهیت اصلی آن نه بحث پوچی و بی‌معنایی زندگی، بلکه فرآیند "آشنایی زدایی" از قراردادهای اجتماعی است.

بیگانه به معنای "متفاوت"

واژه "بیگانه" در عنوان این رمان به معنای "خارجی" یا "غریبه" نیست، بلکه "متفاوت" و "غیرمتعارف" است. مرسو، شخصیت اصلی، بیگانه با جامعه است نه با زندگی. او نسبت به خودش و تجربیات واقعی‌اش کاملاً صادق است، اما از کدهای مصنوعی اجتماعی سرباز می‌زند.

محاکمه واقعی: عدم تظاهر به غم

نکته کلیدی در درک این رمان اینست که جامعه مرسو را نه برای قتل، بلکه برای بی‌تفاوتی ظاهری به مرگ مادرش محاکمه می‌کند. در جلسه دادگاه، بیش از خود جنایت، رفتار او در مراسم تشییع مورد بررسی قرار می‌گیرد. او جرم کرده که طبق انتظارات اجتماعی عمل نکرده است.

این نشان می‌دهد که جامعه بیشتر نگران حفظ ظواهر و تشریفات است تا محتوا و واقعیت. مرسو خطرناک است چون نشان می‌دهد که می‌شود بدون آن "تئاتر اجتماعی" زندگی کرد.

معنازدایی، نه بی‌معنایی

برخلاف تفسیر رایج، مرسو ادعا نمی‌کند که زندگی بی‌معناست. او فقط از پذیرش "معناهای از پیش تعریف شده" و "احساسات تحمیلی" خودداری می‌کند. این فرآیند "معنازدایی" است، نه "نفی معنا".

وقتی او در مراسم مادرش گریه نمی‌کند، این به خاطر عدم احساس نیست، بلکه چون اجازه نمی‌دهد دیگران شکل غم او را تعریف کنند. او غم خاص خود را دارد، اما آن را در قالب متعارف بیان نمی‌کند.

تکنیک آشنایی زدایی

کامو از تکنیک ادبی "آشنایی زدایی" استفاده می‌کند - همان روشی که شکل‌گرایان روسی "استراننیه" می‌نامیدند. مرسو با رفتار "طبیعی" و غیرمتعارف خود، موقعیت‌ها و احساساتی را که جامعه آنها را "بدیهی" تلقی می‌کند، ناآشنا می‌کند.

این آشنایی زدایی تهدیدآمیز است، چون نشان می‌دهد بسیاری از چیزهایی که ما "طبیعی" فرض می‌کنیم، در واقع ساختگی و قابل تغییر هستند. مرسو آینه‌ای است که خودکارهای اجتماعی را برجسته می‌کند.

ادبیات ابسورد، نه پوچ‌گرایی

"بیگانه" نمونه بارز ادبیات ابسورد است، اما نه به معنی پوچی، بلکه به مفهوم برجسته کردن ماهیت مصنوعی کنوانسیون‌های اجتماعی. "ابسورد" اینجا به معنای "غیرمنطقی بودن انتظارات اجتماعی" است، نه بی‌معنایی کل هستی.

قتل به عنوان بهانه

قتل در این رمان تنها بهانه‌ای است برای محاکمه "بیگانگی" اساسی مرسو. جامعه نمی‌تواند کسی را تحمل کند که جرئت کرده "بدون نقش" زندگی کند. او نه شرور است نه قهرمان - فقط انسانی که از تمثیل در تئاتر اجتماعی سرباز می‌زند.

مقاومت فردی در برابر همسان‌سازی

بیگانگی مرسو نتیجه انتخاب آگاهانه است: انتخاب صداقت در برابر تظاهر، انتخاب واقعیت در برابر کنوانسیون. این نوعی مقاومت فردی است در برابر فشار همسان‌سازی اجتماعی.

او با جامعه درست است - نه مطلقاً بیگانه. مرسو در واقع نسبت به خودش و تجربیات واقعی‌اش کاملاً صادق است. با ماری عشق می‌ورزد، با دوستان ارتباط برقرار می‌کند، از لذات زندگی (دریا، خورشید) لذت می‌برد. اما همه اینها را بدون "تعارف اجتماعی" انجام می‌دهد.

نتیجه‌گیری: راه بازیافتن معنای واقعی

رویکرد کامو در "بیگانه" راهی است برای بازیافتن معنای واقعی - نه آنچه جامعه تحمیل می‌کند، بلکه آنچه فرد خود تجربه می‌کند. این اثر دعوتی است به شجاعت "متفاوت بودن" و رها شدن از قیود تظاهرات اجتماعی.

مرسو الگویی است برای انسان مدرن که باید میان صداقت شخصی و انطباق اجتماعی یکی را انتخاب کند. او صداقت را برگزیده و بهای آن را پرداخته است.

در نهایت، "بیگانه" نه داستان پوچی زندگی، بلکه داستان شجاعت زیستن بدون ماسک است - حتی اگر این شجاعت بهای سنگینی داشته باشد.

بیگانهپوچیرمان
۱۶
۴
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
نویسنده:حسین نجفعلی بیگی
اشتراک‌گذاری دریافت‌های شهودی و دغدغه‌های درونی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید