ویرگول
ورودثبت نام
ایمانوئل
ایمانوئل
خواندن ۱ دقیقه·۱۸ روز پیش

میانه راه زندگی- لیلی کوچک

درست در میانه راه زندگی ایستاده ام. همانطور که دانته در اولین بیت از شاهکارش سرود :

When half way through the journey of our life

دانته آن زمان در میانه جنگلی تاریک بود و اما من ، بدون نیاز به گذشتن از دوزخ، در میانه برزخ ایستاده ام.

برای این دنیای بزرگ بیش از حد کوچکم و بیش از حد غمبار. انگار به خاطر کله سیاه خاورمیانه ای بودن باید زودتر دچار افسردگی گشت و تاوان محل تولد را باید با پرداخت مقداری سلامت روان داد.

چه زمانی دقیقا حال خوبی داشتم ؟ یادم نمی آید.

اما من زنده ام. من نفس میکشم همانطور که بودا در زیر درخت بیداری نفس کشید و رنج میکشم چون مسیح وقتی به صلیب کشیده شده بود و سوال میپرسم مانند سقراط در بازار زندگی و چون کامو طغیان خواهم کرد.

و شاید زندگی بی ارزش باشد. اما میتوانید چیزی به ارزش آن نام ببرید؟ پس دو دستی به زندگی خواهد چسبید و رنج هایم را بغل میکنم و اشک هایم را در شیشه ای کوچک خواهم ریخت و آفتاب گردانی را با آن ها آب خواهم داد.

و میخواهم به خودم بگویم که کودک تنها ، لیلی کوچک ، به زندگی ادامه بده و در را برای هیولای پشت در بازکن و هیولای درونت را در آغوش بکش. تولدت مبارک لیلی


زندگیسلامت روانلیلی کوچک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید