خاطرات ح.ف
خاطرات ح.ف
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

قدم زدن عاشقانه ?❤️

قدم زدن عاشقانه ?❤️
قدم زدن عاشقانه ?❤️


دیروز اولین روز دانشگاهم بود
خوب بود?
دیدن تو روزمنو میسازه
حتی اگه بعدش اتفاقات خوبی نیوفته
حتی اگه شخصیتمو زیرسوال ببرن
راه رفتن باتو بهم انرژی میده
حتی اگه وقتی نباشی از خستگی و درد پاهام به خودم بپیچم و نتونم راه برم
حتی اگه وقتی بعد۱۰_۱۲ساعت برم سلف غذابخورم و دانشجوها به راه رفتنم بخندن و منی که همیشه به نظرمردم اهمیت میدم بزنم زیرخنده و بگم اینا فکرمیکنن من معلولم دارن مسخره ام میکنن?

من باتو خیلی خوشبختم
هیچکس به من این حس خوب و نمی‌ده جزتو
تو درست میگی
خداماروبرای هم کنارگذاشته
خودش ماروسرراه هم گذاشت
خوشحالم که کلید قلبم دست تو بود
تاابد بمون برام
باتو حرف مردم برام مهم نیس
کسی مسخره ام کنه مهم نیس
چون اونا نمیدونن این سختی توی راه رفتن دلیلش چندساعت قدم زدن عاشقانه اس ❤️
پس اونی که بدبخته اونایی هستن که این درد شیرین بعد قدم زدن با یار و تجربه نکردن مثل من قبلی که تورو نداشت....


پ ن: این متن مال ۲۳بهمنه ولی خب من تنبلیم شد ثبتش کنم?

باهم بودنقضاوت نکنیم
بماند به یادگار از عاشقی هایمان......
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید