ویرگول
ورودثبت نام
چشمانی  پر از اتفاق
چشمانی پر از اتفاق
چشمانی  پر از اتفاق
چشمانی پر از اتفاق
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

حرف های ناگفته

چشمانم را می‌بندم نمیخواهم که تعصباتی که دارم رو بازگو کنم نمی‌خواهم

مرگ عزیزی که برای همه عزیز بود

عجیب بود با اینکه مردی ندار بود برای عزایش خطمش تمامی مردم ده اومده بودند مردی که با تمام وجود مظلوم بود چشمانی معصوم پاک

کسی که در محرم به دنیا اومده بود و اسم او شد محرم در شب اول محرم هم جان خودش رو داد به صاحب محرم

بخاطر سرطان چرکین جانش رو از دست داد/ مردی کارگر /مردی با خدا/ مردی با ایمان

۱
۰
چشمانی  پر از اتفاق
چشمانی پر از اتفاق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید