سریال خندوانه که چند سال پیش به کارگردانی آقای رامبد جوان از شبکه نسیم پخش میشد یادتونه؟
در آن سریال یک قسمتیاش بود که رامبد از حضار میخواست بخندند حتی شده زوری. زوری بخند ولی بخند.
امروز در فصلی از کتاب" شخصیت فرزندت را بساز" که مطالعه میکردم در باب اهمیت خندیدن و تاثیر ِخنده روی متابولیسم بدن و روی شخصیت ما به عنوان انسان نکاتی را متوجه شدم که با شما دوستان در میان میگذارم.
بدن انسان معمولن در دوحالت قرار دارد.
با توجه به استرس های گوناگون روزمره بدن انسان معمولن از صبح به صورت اتوماتیکوار در حالت سمپاتیک است و فرد برای دستیابی به آرامش باید بدن را در حالت پارا سمپاتیک قرار دهد.
همه قبول داریم که فرد شوخطبع بیشتر از دیگران میخندد. خندیدن باعث افزایش ترشح هورمونهای سرخوشکنندهی آندروفین و آنکالفین و کاهش هورمون کورتیزول که هورمون استرس است میشود و این امر باعث کاهش استرس و فشار و انقباضات میشود.
تاثیر خنده آنقدر در سلامت انسان ثابت شده است که دانشمندان حتی خندههای ساختگی و الکی را هم در درمان بعضی بیماریهای روان و اعصاب و ضعف سیستم ایمنی توصیه میکنند.
زیرا تمرین خنده های ساختگی با ایجاد تغییراتی در هورمون های بدن سبب میشود فرد به شرایط مطلوبتری برسد و بدنش در حالت پاراسمپاتیک قرار گیرد.
حالا از شما سئوال اساسی میپرسم
با توجه به اهمیت شوخ طبعی چقدر احساس میکنید که یک آدم شوخ طبع در جامعه ما موجه و جدی به حساب می آید؟
من در باب خودم بگویم من علاقهی زیادی به شوخی بیشتر در قالب طنز و خودخندهزنی داشتم و به جرئت میتوانم بگویم جنبهی اطرافیانم بسیار کم و بعضی مواقع توهین آمیز بود.
ما یک ضعف زشت فرهنگی داریم و آن اینکه دوست داریم به هم بخندیم تا اینکه با هم بخندیم.
در جامعه ی ما وقتی میخواهیم فضا را تلطیف کنیم و بخندیم شروع به مسخره کردن لهجهها و سلیقه ها، نوع راهرفتن، آداب و رسوم، نوع حرفزدن و قیافهی اطرافیان و یا قومیت ها میکنیم . یا گاهن شروع به خودزنی شخصیت ملیمون میکنیم.
که تمام این کارها باعث میشود که آدمی که کار طنز میکند به عنوان یک انسان هجو معرفی شود و کلا آدم شوخ طبع زیاد جدی در نظر نیاید.