الهه گلکار
الهه گلکار
خواندن ۳ دقیقه·۱۸ روز پیش

ده بچه زنگی

چند وقته از شما چه پنهان می‌خواهم تمرینی که استادم گفته بنویسم و آن نوشتن داستان جنایی در دو تا سه صفحه است.

اول فکر می‌کردم کار بسیار راحتی باید باشد ولی مصداق این بیت حافظ شدم که: "عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکل‌ها" و کارم سخت پیش رفت.

لذا تصمیم گرفتم که چند تا داستان صوتی از آگاتا کریستی استاد و ملکه جنایت را گوش کنم شاید فضا دستم بیاید‌.

یکی از این داستان‌های صوتی مورد توجهم کتاب صوتی ده بچه زنگی بود.

کتابی که بین ده کتاب پرفروش با رکورد بیش از صد میلیون نسخه فروش در سراسر دنیا است.


اما داستان :

ده نفر که طی عمرشان به صورت غیر مستقیم نقشی در مرگ کسی یا کسانی داشتند توسط نامه‌‌هایی وسوسه برانگیز با پیش پرداخت‌های بالا در جزیره‌ای به کار دعوت شدند.

وقتی این ده نفر در خانه جمع می‌شوند فقط دو نفر خدمتکار را می‌بینند ولی از میزبان اصلی خبری نیست.

بعد شام یک صدای ضبط شده را خدمتکار بنا به دستور دیکته شده‌ای که صاحب خانه برای او نوشته را پخش می‌کند و در آن صدا به هر کدام از مدعوین می‌گوید که چه کسی را به قتل رسانده و الان موعد حساب پس دادن است.


ابتدا همه فکر می‌کنند که یک شوخی از طرف صاحب خانه است اما مردن تک تک مهمان‌ها به طریقی قضیه را ترسناک می‌کند.

قضیه جالب این‌که به غیر از این ده نفر و دو نفر خدمتکار که آنها هم متهم به قتل هستند کسی در آن جزیره نیست‌.

در هر اتاق یک برگه شعر کودکانه به نام ده بچه زنگی روی میز قرار دارد.

که نحوه‌ی مرگ تک‌تک ده نفر را طبق شعر بیان می‌کند.


همچنین روی میز بزرگ پذیرایی ده مجسمه آدم هست و به مرور که هر کدام از مهمان‌ها به قتل می‌رسند یکی از مجسمه‌ها شکسته می‌شود.

قسمتی از شعری که روی میز بود و طبق آن قاتل‌ها کشته می‌شوند :

۱۰سرخپوست کوچک رفتند شام بخورند،

یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند.

۰نه سرخپوست کوچک تا دیروقت نشستند،

یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند.

هشت سرخپوست کوچک به دِوُن رفتند،

یکی گفت همین‌جا میمانم و سپس هفت تا باقی ماندند.

یکی از چیزهایی که خیلی من را به فکر انداخت این است دور شدن از مسیر درستی و تعصبات بی‌جا چه فجایعی به بار نمی‌آورد.

مثلن در این داستان:

  1. دختری که پرستار کودکی بود که وارث کل دارایی‌های خانواده است‌ و چون عاشق عموی کودک می‌شود از مراقبت از کودک در شنا از قصد تغافل می‌کند تا ثروت به عمو برسد به امید ازدواج.
  2. زن و مردی که سالها پرستار پیرزنی بودند و اتفاقن کارشون هم خوب انجام می‌دادند ولی از شکایت‌ها و بیماری و خسّت بیمار خسته می‌شوند و در یک نوبت قرص ضروری بیمار را دیر می‌دهند ولی پیرزن تمام ثروتش را برایشان ارث گذاشته بود که سبب غافلگیری و شرمندگی آنها می‌شوند.
  3. یا مردی که از شوهر دادن دخترش خوشش نمی آمد و براي داماد شرط می‌گذارد که باید سابقه جنگ و سربازی داشته باشی.
  4. یا دادستانی که دلایل کافی برای متهمی که به نظرش آدم خلافکار و باسابقه‌ای است ندارد ولی چون از متهم به دلایل شخصی متنفر است سعی می‌کند هیئت منصفه را راضی به اعدام کند.
  5. زن مومن مبلغی که پرستارش دختر زیبایی بوده که فاسد می‌شود و به همین علت زن مومن وظیفه خود می‌داند برای درس عبرت شدن دختر برای بقیه دوشیزگان او را همه‌جا و پیش خانواده‌اش و اطرافیان رسوا کند و دختر از استیصال و بی‌پناهی خودکشی می‌کند.
  6. مردی که راهنمای تور بوده و بدون تحقیق گروهی را به جنگل‌های برزیل می‌برد و در راه گم می‌شوند و از ترس خورده شدن توسط حیوانات جنگل همراهان خود را از قصد رها و ذخیره غذا را با رئیس تور برمی‌دارند و فرار می‌کنند .











کتاب صوتی
من الهه گلکار عاشق ریاضی و ادبیات و نوشتن و خواندن رمان و مقالات هستم آرزویم این است که روزی مرزبندی ذهنی بین انسانها برداشته شود و همه علاوه بر عشق ملی وفرهنگ وباورشون عاشق هم و دوستار هم باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید