الهه گلکار
الهه گلکار
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

روبوت وحشی مادری به شکل متفاوت.

ادامه داستان ربوت وحشی

ربات شروع می‌کند به پیدا کردن غذا برای جوجه؛ اما نمی‌داند چه غذایی برای جوجه بهتر است.

پس خیلی از چیزها را امتحان می‌کند و جوجه اذیت می‌شود سپس جوجه را وسط آب پرت می‌کند که جوجه شروع به بال‌بال زدن می‌کند.


در همین حین روباهی به نام " فینک" که در حال تماشای تلاش روبات بود جلو می‌آید و می‌گوید " سلام. من متخصص پرورش جوجه‌غازها هستم، کمکی لازم دارید؟"

روبات می‌گوید نمی‌دانم چه غذایی به این جوجه بدهم. روباه از فرصت استفاده می‌کند و از روبات برای پیدا کردن ماهی و عسل از دست خرس و خوردن آن‌ها سوء‌استفاده می‌کند‌.

ولی به جوجه هم غذا می‌دهد.

و به روبوت که این‌جا خودش را رز می‌خواند می‌گوید باید برای نجات جوجه سرپناهی درست کنی.

ربات شروع به ساختن خانه‌ای از چوب درختان می‌کند در این حین جوجه هم می‌خواهد کمک کند رز به او می‌گوید:" مشارکت غیر موثر تو سرعت عملیات را کند می‌سازد."ولی جوجه درهم می‌شود ربات دلش می‌سوزد و جوجه را بلند می‌کند تا شاخه‌ی کوچک را روی تنه بزرگ درختان بگذارد این‌کار تا آخر ادامه پیدا می‌کند و رز را حسابی خسته می‌کند.


در آخر شب رز با فینک و جوجه در خانه نشسته اند رز می‌خواهد برای جوجه اسم میگذارد اسمش را بچه غاز ۰۱۸۲ می‌گذارد فینک با شکایت می‌گوید اسم که نباید شماره داشته باشد این‌طوری انگار هیچ‌کس دوستش ندارد. باید "آاووووی" درونت را روشن کنی. رز می‌گوید یعنی چه؟ فینک می‌گوید یعنی وحشی درونت را پیدا کن. اسم جوجه را براساس ظاهرش "نوک طلا" می‌گذارد.

نوک طلا می‌خواهد بخوابد ولی نمی‌تواند. فینک پیشنهاد قصه می‌دهد


یکی بود یکی نبود یک بچه غاز بود که مادر نداشت و تنها بود و به دنبال یک مادر می‌گذشت در آسمان روی درخشان‌ترین ستاره یک مادر پیدا کرد مادر که یک ربوت قشنگ بود از روی ستاره پرت شد و روی یک ساحل افتاد و همه چیز را یادش رفت اما به محض دیدن جوجه او را یادش آمد در این‌جا روبوت می‌گه وظیفه‌ای که باعث شد پرتکل‌هایش را زیر پا بگذارد و مسیر پیشرفتش را به مخاطره انداخت فینک می‌گوید این‌ها به زبان ربوتی یعنی عاشقته.


بچه غاز بزرگ می‌شود و باید شنا یاد بگیرد رز طبق یک برنامه‌ی شنا که برای آدم‌ها ریخته شده می‌خواهد به نوک طلا شنا یاد بدهد و شنایش مسخره و شبیه مردن می‌شود .

داستان ادامه دارد.







جوجه
من الهه گلکار عاشق ریاضی و ادبیات و نوشتن و خواندن رمان و مقالات هستم آرزویم این است که روزی مرزبندی ذهنی بین انسانها برداشته شود و همه علاوه بر عشق ملی وفرهنگ وباورشون عاشق هم و دوستار هم باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید