ویرگول
ورودثبت نام
الهه گلکار
الهه گلکار
خواندن ۱ دقیقه·۲۰ روز پیش

سگ



صدای هاپ‌هاپ بلند سگ گله دائم بلندتر و ممتدتر می‌شد.


چوپان با صورت سوخته سیاهش نزدیک سگ‌ جوان و گرسنه گله‌اش رفت و رد نگاه سگ وفادارش را گرفت.




سگ ماده‌‌ای با قلاده‌ی طلایی که در دست صاحب شیکش بود با توپی بازی می‌کرد و دائم برای سگ او پارس می‌کرد.


من الهه گلکار عاشق ریاضی و ادبیات و نوشتن و خواندن رمان و مقالات هستم آرزویم این است که روزی مرزبندی ذهنی بین انسانها برداشته شود و همه علاوه بر عشق ملی وفرهنگ وباورشون عاشق هم و دوستار هم باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید