خوب؛ ما ویدئو نداشتیم اولین بار که سریال سیندرلا را دیدم کلاس سوم از ویدئو خاله جونم بود ؛شاید باورتون نشود که تا چند روز، این فیلم من را بی خواب کرده بود، جریان برمیگشت به وقتی که من کلاس اول بودم، دختری با موهای طلایی و چشمان آبی و مانتویی اتوکشیده و کفشهای سفید ورنی بنام مریم در کلاس ما بود ،که در جمع ما دختران سبزه با چشم و موی قهوه ای و مشکی میدرخشید
همه ما به او حسادت میکردیم و معلم امان هم همیشه با او رفتار متفاوتی داشت چون بسیار هم آداب دان تر از بقیه ما هم بود و وقتی من بطور اتفاقی فیلم سیندرلا را دیدم، مریم را در لباس آن سیندرلا ی زیبا و خودم و دوستان بیچاره ی سبزه و چشم قهوه ای را ،در لباس خواهران بدجنس و بدبخت سیندرلا دیدم و از اول فیلم به صورت کاملا ناخودآگاه از سیندرلا متنفر شدم
چرا باید آن قدر خوشگل باشد ؟
چرا باید چوب جادو برای او کار کند، نه برای خواهران زشت بیچاره اش؟
چرا پاهای او کوچک تر از بقیه است؟ و آن کفش لعنتی به پاهای بقیه نرفت؟
چرا باید آن شاهزاده مسخره فقط ملکه زیبا بخواهد ؟
و هزاران سوال دیگر؛و باخودم فکر میکردم وحشتناک است که دختران چشم آبی و ظریف مثل سیندرلا و در الگوی ایرانی مثل مریم ،با آن موهای طلایی رنگ وآن پاهای ظریف، ما دختران سبزه و پا گنده را درهمه جا حتی دنیای داستان ها شکست دهند و همه مثل خورشید، به آن ها توجه کنند و ملکه داستان ها شوند
نظر شما چیست ؟آیا شما به سیندرلاهای اطرافتون حسودی کرده اید؟ چقدر به آن ها حق میدهید؟
آیا به نظر شما ،ما به شخصیت های زیبای داستان ها وحتی دنیای واقعی ، خیلی حق نمیدهیم که باید خوشبخت تر از شخصیت های زشت داستان ها باشند ؟
تا به حال چند بار خود شما به کسی به خاطر قیافه و یا خانواده اش بیشتر حق دادهاید و کفش جادویی را به پای او کردید؟?
بیایید عمیق تر نگاه کنیم، چقدر سیندرلاهای اطرافمون ؛ باعث ناامیدی ما و از دست دادن اعتماد به نفس ما شده اند ؟
چند تا از دختران آن کلاس اول تا سالها و یاشاید تا پایان عمر موهای طلایی مریم را عامل بدبختی خود خواهند دانست؟?
و تا کی باید ما دختران متوسط و گاها زشت ! مورد بی مهری واقع شویم و شاهزاده های واقعی داستان ها به ما کم لطفی کنند؟و سایر ارزشهای درونی ما دیده نشود؟??