دوستانِ جان سلام
گزیدهای از جملات "کتاب فکرهای اصلاح نشده" اثر آفوریسم نویس و طنز پرداز معروف اروپا آقای استانیسلاو برژی تنس" با ترجمه امید مهرگان را خدمتتان تحریر میکنم.
از خواب هایت حرف نزن شاید فرویدیها قدرت را به دست بگیرند.
زبانها را یاد بگیرید حتی آنهایی که وجود ندارند.
در ابتدا کلمه بود در انتها مهمل.
وقتی شایعهها کهنه میشوند، تبدیل به اسطوره میشوند.
حتی باتلاقها هم گاهی ظاهر عمیقی به خود میگیرند.
آیا وقتی یک آدمخوار با کارد و چنگال غذا میخورد یک پیشرفت محسوب میشود.
بد انسان را نگو .چون در درونت گوش میکند.
نگاه به جهان را میتوان با یک روزنامه سد کرد.
زندگی از آدم وقت زیادی میگیرد.
اگر قرار است قاتلهایم را در جهان دیگر ملاقات کنم ترجیح میدهم در همین جهان با آنها زندگی کنم.
شاید خود خداوند مرا به ملحدی برگزیده است.
سکوتش هم شامل غلط املایی بود.
وقتی یادبودها را در هم میشکنید مراقب پایههای سنگی باشید شاید روزی بکار آیند.
آیا به قدر کافی کلمه هست برای چکاندن در پوزه های همهی آدمها.
اولین پیش شرط نامیرایی مردن است.
شاید ما فقط خاطره کس دیگری باشیم.
آیا بین آدمخوارها هم گیاهخوار است.
جهان زیباست و این در واقع غم انگیز است.
من اُفول آدم خواری را پیش بینی میکنم آدم حال آدم را بهم میزند.
فراموش نکنیم که باکتری ها هم به ما از آن سوی میکروسکوپ مینگرند.
یک دشمن واقعی ترکت نمیکند.
تاریخ یاد میدهد چطور تحریفش کنند.
نان هر دهانی را میگشاید.
من اگر بودم انسانها را نمیآفریدم چون دوستشان دارم.
انسان هنوز یک مزیت به ماشین دارد و آن که میتواند خودش را میفروشد.
پاشنههای آشیل با کمال میل در چکمههای جباران هستند.
به این فکر کن حروف جدیدی در الفبا پیدا کنی.
یک آدمخوار هیچوقت آدمیان را تحقیر نمیکند.
وجدان او پاک بود، هرگز از آن استفاده نکرد.
از سر راه عدالت کنار برو، او کور است.
هیچکس آنقدر احمق نیست که هرزگاهی خودش را به حماقت نزند.
هر انسان در زندگی خود فقط اپیزودی کوچک را بازی میکند.
معاشرت با کوتولهها ستون فقراتت را کج میکند.
نویسنده با بدگمانی به شعرهایش مینگرد که کدامشان زینت بخش سنگ قبرش است.
به من بگو با که میخوابی تا بگویم خواب چهچیز را میبینی.
وقتی دو خوشبین به هم میرسند بدبینی خلق میشود.
توجیه آدمخواران برای خوردن آدمها: آدمها گاو هستند.
من پیشامدهایی را می شناسم که دلیل تازهای هر سال برای خودشان پیدا میکنند.
در ابتدا کلمه بود بعد سکوت شد.
از شمار انبوه آثار فقط نقل قولها میماند پس بهتر نیست در ابتدا هم فقط نقل قول را بنویسیم.
چرا در آتش بدمیم وقتی چیزی در دیگ نیست.
فکرها هرگز رها نیستند آنها محدود در حصار جمجمه هستند.
شاید زمین ستاره کوچکی است مربوط به پانوشت که از نظر انداختیم.