ویرگول
ورودثبت نام
الهه گلکار
الهه گلکار
خواندن ۲ دقیقه·۲۰ روز پیش

پاس‌کاری

کریمی پاس میده خداداد می‌گیره می‌خواد پاس بده به دایی ولی سامی جابر جلوش را سد کرده خداداد می‌چرخه و خودش ضربه را می‌زند یک کرنل شکل می‌گیره باقری ضربه کرنل را می‌زند و علی دایی با یک حرکت سر گگگگوووولللل گولللل


شاید شبیه ابن گزارش فوتبالی را هزاران بار موقع تماشای مسابقات فوتبال از زبان گزارشگر فوتبال شنیده باشید ولی آیا تا به حال برای خودتان آن را با زندگی معمولی شبیه سازی کردید؟


شبیه سازی این گزارش برای من به این شکل می‌شود:

صبح امیرعلی و امیرحسین روی میز صبحانه عسل می‌ریزند من ظرف عسل را برمی‌دارم و تهدید می‌کنم پسرها این‌دفعه چایی را می‌ریزند من دوباره جیغ می‌کشم و چایی را از روی میز برمی‌دارم
بعد در حرکت بعدی مهدی از خواب بیدار می‌شود و نق می‌زند من دلخور می‌شوم.


اگر همین طور به این بده‌ و بستان ادامه بدهیم چه اتفاقی می‌افتد؟

در پایان ماراتن صبح‌گاهی می‌بازم.

و تا پایان روز شاید گل‌های بیشتری هم خودم و هم دیگران وارد دروازه‌ام کنند و ماراتن ظهر و شب را هم ببازم.

آیا موقع خواب حالی برای من مانده؟

آیا حس قربانی ندارم؟ چه حسی نسبت به برنده‌ها از دید خودم دارم؟

من جای همه‌ی شما هزاران بار تجربه‌‌اش را دارم.

و می‌توانم مطمئن بگویم حال شبتون افتضاحه و یک جورایی دلتون می‌خواهد سر به تن هیچ‌کس نباشد.


خوب چرا من نتونستم برنده‌ی روزم شوم؟

یک دلیل ساده، پاس‌کاری خوبی نداشتم.

وقتی امیرعلی شیشه عسل را روی میز ریخت باید پیش خودم می‌گفتم الان وقت چه حرکتی است؟

جیغ، فحش ،عصبانیت و اعصاب خوردی. یا سکوت ،آرامش،تدبیر و حل مسئله.

برای راه‌حل دوم من باید تکنیک نگه داشتن توپ را یاد بگیرم. بتوانم یک پا دو پا کنم تا علی دایی بتواند از کمند دفاع خارج و خودش را جلوی دروازه برساند و من پاس و ضربه صحیح را بزنم.

دوست من تو بگو ؟ آیا بلدی خوب تو زندگی پاس کاری کنی؟










شبیه سازی
من الهه گلکار عاشق ریاضی و ادبیات و نوشتن و خواندن رمان و مقالات هستم آرزویم این است که روزی مرزبندی ذهنی بین انسانها برداشته شود و همه علاوه بر عشق ملی وفرهنگ وباورشون عاشق هم و دوستار هم باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید