هنوز گاهی لست سینش را چک میکنم...انلاین است...
دستم میرود سمت تایپ
"دلم برات تنگ شده"
ثانیهای نمیگذرد... زود پاکش میکنم..
قبلا همهی جزئیات روزهایش را برایم تعریف میکرد
الآن من کلیت روزهایم را هم نمیتوانم برایش بگویم!!
شده متنفرباشی اما عطش عشقت آنقدر زیاد باشد که درعین تنفر حسرت دیدنش را بخوری!؟
شده از دلتنگی جان بدهی ولی فقط انلاین بودنش را تماشا کنی!؟
شده ساعت ها گوشی در دست به عکسش خیره شوی!؟
شده تمام شب با دهان بسته گریه کنی و بالشتت خیس شود!؟
من تمام این هارا با گوشت و استخوان حس کردهام...
میگویند میپرد از سرت..ولی شما باور نکنید؛ اگر پریدنی بود سال های زیادی وقت داشت که بپرد... خاطرات همانند پرندهای، در قفسِ سرت است...