یا هو
نقل است که ملا نصرالدین یک روز تصمیم گرفت گاو خودش را به بازار ببرد و بفروشد.در بازار هر کس که به ملا می رسید و از مقدار شیرتولیدی گاو می پرسید ،ملا جواب می داد :ولله این گاو شیر نمی دهد اما هزار ماشاالله به شاشش.
این حکایت هر نوع جمع و جماعت و اکوسیستمی است که جمع جبری و فراورده تمام مواد مصرفی ،انرژی ،زمان و تلاش در ان بجای شیر چیز دیگر باشد.به عبارتی در اینگونه سیستمهای بیمار جمع اعداد 2 بعلاوه 2 نه تنها 4 نمی شود بلکه شاید عدد 3 یا 2 ویا حتی عدد صفر شود.البته و صد البته که انسان عاقل هرگز چنین گاوی را نمی خرد.و در صورت اجبار به خرید حتما از از محیط فرار میکند و باز هم در صورت اجبار بیشتر گاو را میخرد و در اولین فرصت ان را تغییر میدهد یا ذبح شرعی می کند.
-خانواده ای را تصور کنید که در ان پدر بطور شبانه روزی کار می کند،مادر زحمت می کشد و درامد دارد،فرزندان همگی به نوعی مشغول انجام وظیفه بوده و مثبت باشند .اماملاحظه میشود که این خانواده از لحاظ مالی و اجتماعی هر روز از روز قبل ضعیف ترمیشوند.با دیدن این خانواده اولین چیزی که به ذهن هر بیننده خطور می کند اینست که قطعا یک جای کار می لنگد و حتما اینان دچار یک نوع ناهنجاری روانی یا اجتماعی یا مدیریتی هستند.در غیر این صورت بایستی رشد ملموس داشته باشند.و اصولا "رشد" از اولین علایم یک اکوسیستم سالم است.جامعه بدون رشد یعنی یک سیستم معیوب.
-چند مثال از بیماری های درگیر در یک جامعه راکد که ممکن است جلوی رشد ان را بگیرد را مطرح کنیم.طبق معمول انتهای فیلم باز است...(البته نام ان کشور محرمانه است )
-همه ساله میلیاردها ریال و دلار و فرانک هزینه فوتبال و فوتبال داری در ان مملکت میشود.در مقابل مطلقا چیزی از ان نصیب جامعه نمی شود.نه باعث توسعه می شود ،نه رشد اقتصادی می اورد،نه ارامش روانی به همراه دارد،نه نفوذ سیاسی مملکت را زیاد میکند نه ...بطور مطلق .فقط نقش افیون را برای توده های کم سواد بازی میکند و بعضی مواقع هم باعث کشته و زخمی شدن هواداران یک تیم می شود .
-دانشگاه ازاد و پردیسهای دانشگاه های دولتی.در کشوریکه نیاز سالانه ان به فارغ التحصیلان حدود 25000 نفر در سال است،فراغت از تحصیل بیش از 200000 نفر در سال یعنی اتلاف وقت،سرمایه،جوانی،نشاط و نابودی سرمایه ملی.یعنی اتلاف نیروهایی که می توانند خیلی مفید تر از این باشند و نیستند.یعنی اتلاف سرمایه هایی که می توانند در جهت توسعه ان سازماندهی شوند و نمی شوند.یعنی گارگران پمپ بنزین با مدرک لیسانس و فوق لیسانس،یعنی مغازه داران با مدرک دکتری،یعنی ...
-قصه مقدار اب مصرفی یه ازای یک کیلومحصول کشاورزی و قصه اب مجازی در ان کشور خودش حداقل هفتاد من کاغذ برای خودش میخواهد.در حالی که حداقل به اندازه صد من کاغذ اندر وصف نحوه تولید با اب کمتر و مدیریت اب و مدیریت سرمایه منتشر شده و می شودو تمام ساکنان ان کشور خوب می دانند که با مازاد اب و انرژی چه ها که نمی توان کرد.
-داستان اتلاف برق،اتلاف بنزین،گاز،هزینه هفتصد میلیارد دلاری برای ساختن بمب(که خودش واویلایی است)،اتلاف گازوییل بخاطر فرسودگی بالای کامیونها و اتوبوسها
-اتلاف سرمایه بخاطر عدم بازیافت زباله،اتلاف انرژی به خاطر عدم مدیریت برساعات کار کارمندان و عدم سنجش راندمان انها،اتلاف مراتع بخاطرچرای بی رویه و استفاده از ظرفیت مراتع حداقل 5 برابر ظرفیت،اتلاف خاک،اتلاف عدم استفاده منطقی و معقول از جنگل و...
-نظر شما در خصوص معجزه چیست؟
.
.
.
هفتم فروردین هزارو چهارصدو یک