NUJO
NUJO
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

کارل یاسپرس و فلسفه‌ی تکنولوژی


می‌گوید "ما هماره درونِ افقِ معرفتِ خود زیست می‌کنیم و می‌کوشیم از آن افق‌ها که هنوز احاطه‌مان کرده و مانع دیدمان است، فراتر رویم."

همان هنگام که خود را مهیای سخنرانی در کنفرانسی در آکادمی آلمانی فرانکفورت و ارائۀ عقاید فلسفی‌اش به جامعۀ فلسفی می‌کرد، نازی‌ها او را از کرسی استادیش در هایدلبرگ برکنار کردند.

کارل یاسپرس (۱۹۶۹-۱۸۸۳)
کارل یاسپرس (۱۹۶۹-۱۸۸۳)


‏تعیین جایگاه کارل یاسپرس در فلسفه دشوار است. او نه به دنبال پیرو بود و نه پیروی داشت. خواستار این بود که افراد مستقل فکر کنند.
او کم از «فلسفه» سخن گفت؛ در عوض «فلسفه‌ورزی» را نشانه رفت؛ که به زعم او فرآیندی از اندیشه و به مثابۀ فعلی درونی است.

نمایی از دانشگاه هایدلبرگ
نمایی از دانشگاه هایدلبرگ



کارل یاسپرس و فلسفۀ تکنولوژی

روانشناس و فیلسوف آلمانی-سوئیسی کارل یاسپرس یکی از مهمترین نمایندگان فلسفۀ اگزیستانسیال است که مفاهیمِ فلسفیِ اگزیستانسیالِ تکنولوژی را نیز توسعه داد.

تصور اولیۀ یاسپرس از تکنولوژی، که در کتاب انسان در عصر مدرن (۱۹۳۱) مطرح شد، حولِ تبدیلِ جامعۀ انسانی به یک فرهنگِ توده‌ای و مکانیکی می‌گردید.
ارزیابی نخستین او از این تحول منفی بود. یاسپرس تکنولوژی را امری شیطانی می‌دانست و آن را نیرویی مستقل توصیف می‌کرد که به‌دست انسان موجودیت یافته اما اکنون علیه خود او شده است.

به گفتۀ یاسپرس تکنولوژی، فرهنگی عمومی را در جامعۀ انسانی جای‌گذاری می‌کند که انسان را از خود و دنیای پیرامونش بیگانه می‌سازد.

انسان در عصر مدرن (۱۹۳۱) نوشتۀ کارل یاسپرس
انسان در عصر مدرن (۱۹۳۱) نوشتۀ کارل یاسپرس


وابستۀ تکنولوژی
یاسپرس قاعده‌ای عمومی را محصول جانبیِ تعاملِ نزدیک میانِ توسعۀ تکنولوژی و رشد جمعیت می‌دانست که نتیجه‌اش [ظهور] انسان‌هایی است که وجود آن‌ها کاملاً به تکنولوژی وابسته است. این وابستگی نیازمند تشکیلاتِ اجتماعی و فرهنگی خاصی است. علاوه بر ماشینی کردن نیروی کار، جامعه به یک سازمان بروکراتیک هموارکننده نیازمند است تا بتواند ایفای نقش کند. جامعه خود به یک ماشین تبدیل می‌شود که یاسپرس از آن به عنوان «آپاراتوس» یاد می‌کند.

آپاراتوس در فرهنگ لغت
آپاراتوس در فرهنگ لغت


این آپاراتوسِ شکل‌گرفته از کارگران، ماشین‌ها و بوروکراسی به شکلی فزاینده تعیین می‌کند که انسان‌ها چگونه زندگی روزمرۀ خود را سپری کنند‌. این امر دو اثر متفاوت اما مرتبط دارد:

نخست، نظامِ تولیدِ انبوه است که موجب رشدِ همگن‌سازی مصالحِ محیطی می‌شود که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند. امکانِ اتصال به اشیای تولیدِ انبوه، وجود ندارد؛ اشیایی که تنها به عنوان نمونه‌هایی از یک قالبِ تکرارشونده موجودیت داشته و در وهلۀ اول به‌واسطۀ کاربردی که دارند، حاضر می‌شوند.
دوم، «آپاراتوس» به انسان‌ها نه به عنوان فردیتی تکی، بلکه به آنان بعنوانِ عاملین قابلِ تغییر و جای‌گذاریِ دستورالعمل‌ها، نزدیک می‌شود.
هر دو اثرِ تحولِ تکنولوژیکی جامعه، انسان‌ را از دستیابی به اصالتِ وجود، اصالت‌سنجی زندگی و زیستن در یک همسایگیِ اگزیستانسیال با دنیای اطرافِ خویش باز می‌دارد.

عصر جدید (۱۹۳۶) : هجوی بی رحمانه علیه سلطه ماشین بر انسان.
عصر جدید (۱۹۳۶) : هجوی بی رحمانه علیه سلطه ماشین بر انسان.



هدایت انسانی
پس از جنگ جهانی دوم، تحلیل یاسپرس از تکنولوژی تغییر جهت داد. او به جای آنکه تکنولوژی را تهدیدی برای اصالت وجودیِ انسان بداند –در کتاب آغاز و انجام تاریخ (۱۹۴۹) و کتاب بمب اتم و آیندۀ بشر (۱۹۵۸)– تکنولوژی را موضوعی در گروِ مخاطره دید.

او به این نتیجه رسید که تکنولوژی در نهایت خنثی است یا چیزی فراتر از ابزاری برای اهدافِ انسانی نیست، چرا که قدرتی برای خلقِ اهدافِ خود ندارد. این بی‌طرفیِ تکنولوژی، نیازمند مسئولیت انسان در نسبت با تکنولوژی است؛ تکنولوژی به راهنمایی انسان نیاز داشته و وظیفۀ انسان، حاکمیتِ دوباره بر تکنولوژی است.


مخاطراتِ تکنولوژی
دیدگاه بعدی یاسپرس به او اجازه داد که نه تنها، جوانبِ تهدیدآمیزِ تکنولوژی را تشخیص دهد، بلکه روش‌هایی را بشناسد که در آن‌ها امکان‌های وجودی تازه‌ای گشوده شود. این موارد شامل: نزدیکی تازه به واقعیت -با درک آن دسته از قوانین طبیعت که در پسِ عملکردِ تکنولوژی نهفته است- و تشخیصِ زیباشناختیِ ساختارِ تکنولوژی، هستند. علاوه بر این‌ها، از امکانات ایجاد شده توسط رسانه‌ها و فنآوری‌های نوین حمل‌ونقل بهره جست، و چنین اندیشید که تکنولوژی به انسان اجازه داده است، تا زمین را به مثابۀ یک کُل تجربه کرده، و نسبت به آن احساس مسئولیت کند.

کارل یاسپرس و همسرش - ۱۹۶۸ - بازل - سويیس
کارل یاسپرس و همسرش - ۱۹۶۸ - بازل - سويیس


"آن‌چه وحشت به جانمان می‌اندازد، آزادی عظیم ما در مواجهه با خلائی است که هم‌چنان باید پُر شود."

متنی که پیش روی شما قرار گرفت، بخشی از آرای فلسفیِ فیلسوفی بود که باور داشت:
"فلسفۀ اندک از واقعیت دور می‌شود، اما فلسفۀ کامل به آن باز می‌گردد."


© تدوین و ترجمه از محمدرضا مهرزاد

تکنولوژیفلسفه تکنولوژیاگزیستانسیالیسم
بلاگ محمدرضا مهرزاد درباره کپی رایتینگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید