ویرگول
ورودثبت نام
Roghayeh
Roghayehنوشتن اما! تقدیرِ دست های بی رمقِ ما بود....
Roghayeh
Roghayeh
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

فقط میخواهم زندگی کنم



و این بار به ساز خودم

هر طور که میخواهم مینوازم چه بد باشد، چه خوب مهم نیست

این زندگی برای من است من تصمیم میگیرم چه کار کنم یا نکنم آن زندگی که با حرف مردم بود به اتمام رسید بر سطل اشغال ریختم ،جایش همان جاست

لباس هایی می‌پوشم که اصلا به هم نمی آید چون دلم میخواهد اینطور بپوشم (به قول بعضی ها شنبه، یکشنبه، دوشنبه میشود)

شاید چروک باشد که قطعا همین است

آن لباس های قدیمی را تن خواهم کرد

با ارایش بیرون میروم گاهی هم نه

اصلا الان دلم میخواهد قهوه یا نسکافه ای بخورم شاید هم اب زرشک یا بستنی

این زندگی من است و من فقط یک بار در این دنیا هستم پس باید به کام دلم باشد همه چیز ...


۹
۲
Roghayeh
Roghayeh
نوشتن اما! تقدیرِ دست های بی رمقِ ما بود....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید