ویرگول
ورودثبت نام
ورق کاهی ( سعیده مظفری )
ورق کاهی ( سعیده مظفری )هیچ‌کاره، علاقه‌مند به نوشتن
ورق کاهی ( سعیده مظفری )
ورق کاهی ( سعیده مظفری )
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

دشمن همینجاست

.دشمن همینجاست

.

چراغ‌ها و تلویزیون را خاموش کردیم تا دخترم بخوابد. از صبح بدخواب شده بود و بهانه می‌گرفت. بغلش کردم و آنقدر راه رفتم و برایش شعر خواندم تا خوابش برد. همسرم ساکت سرش را در گوشی فرو برده بود و خبر می‌خواند. کتابم را بلند کردم تا بخوانم که شوهرم گوشی‌اش را گرفت سمتم.

« اینو دیدی؟ همین الان شبکه‌ی خبر رو زدن.»

محو فیلم شدم از ابهت خانم مجری لبخند به لب‌هایم نشست. سر بلند کردم که بگویم ایولا ماشالا که دیدم همسرم هم لبخند می‌زند.

هر دو کیف کردیم از شجاعت سحر امامی.

« بدو بزن شبکه‌ی خبر.»

وقتی تلویزیون را روشن کردم؛ تعجب کردم.

« این خانمه که این جاست که!»

« برگشت دوباره به استودیو.»

آنقدر ماشاءالله و احسنت به دل و جرعت خانم مجری گفتیم که دهان‌مان خشک شد. شرافت و شجاعت مردم این خاک لنگه ندارد. آنقدر احساس غرور کردم که اشک چشمم را تر کرد. دیروز تصویری کامل از وحشی‌گری اسرائیل و شرافت مردم و به خصوص زن ایرانی به دنیا نشان داده شد.

سراغ اینستاگرام رفتم. به خاطر فضای مسموش خبرها را از آنجا دنبال نمی‌کردم ولی حرف‌ و حرکت سحر امامی جایی برای تخریب نداشت. دیگر چه چیز منفی‌ای می‌توانستند درموردش بگویند؟ کنجکاو شدم که ببینم نظر کج راهان و کم مغزان در آن مورد چه بوده. کانالی را در اکسپلور پیدا کردم که می‌دانستم مختص پست‌های ضد ایرانی و کامنت های ضد ایرانی تر است. خواندن نظرات دشمنان ایرانی که به ظاهر ایرانی بودند؛ باعث شد به این پی ببرم که دریای جهالت واقعا ته ندارد. هیچ حرفی راجع به شجاعت بی نظیر خانم مجری نداشتند و فقط از متجاوز به خاکشان تشکر می‌کردند. داشتم همینطور می‌خواندم که یکهو انگار تیری به قلبم خورد. یکی از کامنت‌های تشکر از اسرائیل برای یکی از فامیل‌های نزدیکم بود. همان موقع گوشی را خاموش کردم تا دیگر نبینم.

با خودم فکر کردم خائن‌ها چقدر ممکن است به ما نزدیک باشند.

حواسمان به همین نزدیکی باشد دشمن خیلی هم دور نیست. شاید همین جاها در مغز یکی از ماها فرو رفته باشد.

.

ایرانصداوسیما
۲۵
۶
ورق کاهی ( سعیده مظفری )
ورق کاهی ( سعیده مظفری )
هیچ‌کاره، علاقه‌مند به نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید