ویرگول
ورودثبت نام
عبد الله عبدی
عبد الله عبدی
عبد الله عبدی
عبد الله عبدی
خواندن ۸ دقیقه·۱۷ روز پیش

یاد مرگ و قیامت (60) یادآوری مرگ و قیامت باواسطه‌ی امر واقعی (7) پیری

این که جوان به پیری برسد هزار اما و شاید و اگر دارد.

گفتم که به پیری رسم و توبه کنم

آن قدر جوان مرد و یکی پیر نشد

امام خمینی رحمة الله علیه فرموده‌اند:

«گيرم كه انسان بتواند در ايام پيرى قيام به اين امر كند، از كجا به پيرى برسد و اجل موعود او را در سن جوانى و در حال اشتغال به نافرمانى نربايد و به او مهلت دهد؟ كمياب بودن پيران دليل است كه مرگ به جوانان نزديكتر است. در يك شهر پنجاه هزار نفرى، پنجاه نفر پير هشتاد ساله انسان نمی‌‏بيند.»

علی ای حال پیری نصیب قطعی کسی است که جوانی را پشت سر بگذارد.

«اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً»

«خدا شما را از ضعف آفرید سپس بعد از ضعف به شما نیرو و قوت داد. سپس بعد از قوت شما را مبتلا به ضعف و پیری کرد.»

در روایات متعدد داریم که اگر سال‌ها از مرگ فرار کردی و به پیری رسیدی بدان اینجا دیگر فراری نیست. منزل آخر است. پیری علامت قطعی مرگ است.

علی ای حال وقتی موها شروع کردند به سفید شدن بدان این اعلام ملکوتی به توست که دیگه بار سفر را ببند و آماده‌ی مرگ شو که به آن خیلی خیلی نزدیکی. و تو چه می‌دانی شاید همین الآن یا همین امشب مرگ برسد و برای همیشه از این دنیا بیرونت کنند. در این ثانیه‌های آخر حرکتی کن شاید بتوانی سرنوشت بد خود را تغییر دهی.

امير المؤمنين علیه السلام فرموده‌اند:

«الْمَشِيبُ رَسُولُ‏ الْمَوْتِ‏»

«پیری رسول و پیک مرگ است.»

خدا یه نامه داده که در آن نوشته شده مهلت تمام شد. آماده‌ای از دنیا سفر کنی به جهان آخرت؟ سفری که تا خدا خدایی می‌کند برگشت پذیر نیست؟

 

وَ رُوِيَ أَنَّهُ «لَمَّا دَنَا وَفَاةُ إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ هَلَّا أَرْسَلْتَ إِلَيَّ رَسُولًا حَتَّى آخُذَ أُهْبَةً قَالَ لَهُ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الشَّيْبَ رَسُولِي»

روايت شده است «زمانی كه مرگ ابراهيم علیه السلام نزديك شد، گفت: چرا كسی را نفرستادی از فرا رسـيدن مرگم مرا آگاه كند تا خود را برای مرگ آمـاده كنم؟ گفت: آيا ندانستی پيری فرستاده‏‏ی من بود؟»

پیامبر اکرم صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله فرموده‌اند:

«مَثُلَ ابْنِ آدَمَ وَ إِلَى جَنْبِهِ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ‏ مَنِيَّةً إِنْ أَخْطَأَتْهُ الْمَنَايَا وَقَعَ فِي الْهَرَمِ‏»

«آدمی در کنار خود ۹۹ عامل مرگ دارد. اگر از آن‌ها جان سالم به ‌در ببرد، به پیری می‌رسد.»

یعنی از پیری قطعاً جان سالم به در نمی‌برد.

امام علی علیه ‌السلام فرموده‌اند:

«ثَمَرَةُ طُولِ‏ الْحَيَاةِ السُّقْمُ‏ وَ الْهَرَمُ»

«حاصل زندگی طولانی، بیماری و پیری است.»

همگام با پیری دائم دکتر و دارو و بیمارستان و ...... آخرش هم سردخانه.

امام علی علیه ‌السلام فرموده‌اند:

«كَفى بِالشَّيبِ نَذِيرًا»

«موى سپید برای هشدار دادن بس است.»

یعنی خدا وقتی به کسی بخواهد زنگ خطر را برای کسی به صدا در بیاورد و به او نزدیکی سفر آخرت را اعلام کند، موی سر و صورتش را سفید می‌کند. اولین تار موی سفید اولین هشدار.

و در نهج‌ البلاغه فرموده‌اند:

«فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ‏ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِيَ الْهَرَمِ

«آیا جوانانی که پوست نازک و با طراوت دارند جز خمیدگی دوران پیری را انتظار می‌کشند؟

وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ

و آیا کسانی که سلامتی در حد عالی دارند جز بارش بیماری را انتظار دارند؟

وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ الْفَنَاءِ

و آیا کسانی که مدتی بقاء دارند غیر از زمان نیستی و فنا را انتظار دارند؟

مَعَ قُرْبِ الزِّيَالِ

انتظاری که در آن فراق از دنیا نزدیک است.

‏ وَ أُزُوفِ‏ الِانْتِقَالِ     و تا انتقال از دنیا زمانی نمانده است.

وَ عَلَزِ الْقَلَقِ    و همراه با بی‌قراری شدید هنگام مرگ

 وَ أَلَمِ الْمَضَضِ‏ و درد ناشی از مصیبت

وَ غُصَصِ الْجَرَضِ  و فرو بردن آب دهان از غصه

‏ وَ تَلَفُّتِ‏ الِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ

و نگریستن برای فریادرس طلبیدن و یاری گرفتن از افراد خانواده و خویشان و عزیزان و نزدیکان

فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ‏ أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ‏

پس آیا نزدیکان چیزی از مصیبت‌های مرگ از انسان می‌توانند دفع کنند و گریه‌های شدید نفعی دارند؟

 وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِيناً

در حالی که انسان دم مرگ در محله‌ی اموات رها و در آنجا حبس شده است.

وَ فِي ضِيقِ الْمَضْجَعِ وَحِيداً

و در تنگی قبر تنها گذاشته شده

قَدْ هَتَكَتِ الْهَوَامُ‏ جِلْدَتَهُ

مارها و عقربها پوستش را کنده‌اند

‏ وَ أَبْلَتِ النَّوَاهِكُ‏ جِدَّتَهُ‏

و پوسانده‌اند آن چیزهایی که می‌پوسانند تازگی‌هایش را

وَ عَفَتِ‏ الْعَوَاصِفُ آثَارَهُ‏  بادهاى سخت آثارش را کهنه کرده

وَ مَحَا الْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ‏     و حوادث زمانه نشانه‏‌هاى او را به نابودى كشيده

 وَ صَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا بدن‌ها بعد از تازگی و طراوت نابود شده‌اند

وَ الْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا   و استخوان‌ها پس از قوّت پوسيده

وَ الْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا       و جان‌ها در گرو بارهاى گناهان مانده

مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا                          و یقین به اخبار غیب کرده

لَا تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا                 آنجا از ارواح مردگان اضافه كردن عمل صالح نخواهند

وَ لَا تُسْتَعْتَبُ‏ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا              و لغزش‌های بدش مورد رضایت واقع نشود

 أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ الْقَوْمِ وَ الْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ الْأَقْرِبَاءَ تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ‏ وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ‏ وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ‏

آيا شما زندگان، فرزندان اين مردم و پدران و برادران و خويشان ايشان نيستيد كه از رفتار آنان پيروى كرده، و به راه آنان می‌‏رويد و در جاده آنان قدم می‌‏گذاريد؟ (شما هم مثل آنان همین مسیر مرگ و قبر و پوسیدگی و .... را طی می‌کنید.)

فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا لَاهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا كَأَنَّ الْمَعْنِيَّ سِوَاهَا وَ كَأَنَّ الرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا

پس دل‌ها از به دست آوردن نصيب معنوى خود سخت است و از طلب هدايت و فلاح خود غافل است و در غير مسير اصلى راه پيماست. گويا مقصود حق غير ايشان است و انگار هدايت و نجاتشان در جمع آورى متاع دنياست.

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده‌اند:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَكاً يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ يُنَادِي يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِينَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا* وَ يَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِينَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّكُمْ وَ يَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِينَ‏ أَتَاكُمُ النَّذِيرُ وَ يَا أَبْنَاءَ السِّتِّينَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ يَا أَبْنَاءَ السَّبْعِينَ نُودِيَ لَكُمْ فَأَجِيبُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِينَ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ ثُمَّ يَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَابُ صَبّاً»

«همانا خدای تعالی خلق کرد فرشته‌ای را که در هر شب این چنین ندا می‌کند: ای فرزندان بیست ساله! جدیت و تلاش کنید و ای فرزندان سی ساله زندگانی دنیا شما را فریب ندهد و ای فرزندان چهل ساله! چه آماده کرده‌اید برای ملاقات با پروردگارتان و ای فرزندان پنجاه ساله! آمد نزد شما هشدار دهنده و ای فرزندان شصت ساله! شما زرع و گیاهی هستید که زمان چیدنش رسیده و ای کسانی که هفتاد ساله هستید! شما را برای کوچ صدا می‌زنند پس اجابت کنید و ای کسانی که به هشتاد سالگی رسیده‌اید! قیامت شما رسید در حالی که غافل هستید. سپس آن ملک می‌گوید: اگر نبودند بندگانی که رکوع کننده بودند و مردانی که خشوع می‌ورزیدند و کودکانی که شیرخواره هستند و چهارپایانی که می‌چریدند حتماً عذاب الهی سخت بر شما می‌بارید.»

امام خمینی رحمة الله علیه این شخصیت بزرگ تالی تلو معصوم و طی طریق کرده و محو در آیات و روایات و محو در اسلام چنین فرموده‌اند:

«در هر حال وقتی که انسان فرضاً به مقاصد خود برسد، آیا استفاده او چند وقت است؟ آیا قوای جوانی تا چند وقت برقرار است؟ وقتی بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا می‏‌رود. ذائقه[1]از کار می‌‏افتد. طعم‌‏ها درست ادراک نمی‏‌شود. چشم و گوش و قوه لمس و قوای دیگر، بی‏کاره می‏‌شوند. لذات به کلی ناقص یا نابود می‏‌شود[2]. امراض مختلفه هجوم می‏‌آورد. جهاز هضم[3]و جذب و دفع و جهاز تنفس، کار خود را نمی‏‌تواند انجام دهد. جز آه سرد و دل پر درد و حسرت و ندامت چیزی برای انسان باقی نمی‏‌ماند. پس مدت استفاده انسان از این قوای جسمانی، از بعد از تمیز[4]و فهم خوب و بد تا زمان افتادن قوا از کار یا ناقص شدن آن‏ها، بیش از سی چهل سال برای مردم قوی البنیه[5]و صحیح و سالم نیست، آن هم در صورتی که به امراض و گرفتاری‌‏های دیگر که همه روزه می‌‏بینیم و غافل هستیم بر نخورد.

من عجالتاً برای جناب‌عالی فرض می‏‌کنم در عالم خیال که مایه ندارد صد و پنجاه سال عمر و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شیطنت و فرض می‏‌کنم که هیچ ناملایمی[6]هم برای شما پیش آمد نکند و هیچ چیز بر خلاف مقصد شما نشود، آیا بعد از این مدت کم که مثل باد می‏‌گذرد، عاقبت شما چیست؟ آیا از این لذات چه ذخیره‏ای کردید برای زندگی همیشگی خود، برای روز بیچارگی و روز فقر و تنهایی خود، برای برزخ و قیامت خود، برای ملاقات ملائکه خدا و اولیاء خدا و انبیاء او؟ جز یک اعمال قبیحه منکَره[7] که صورت آن‏ها را[8]در برزخ و قیامت به شما تحویل می‏‌دهند که صورت آن‏ها را جز خداوند تبارک و تعالی کس دیگر نمی‏‌داند چیست.»

 

خرما نتوان خوردن از این خار که کِشتیم

دیبا نتوان کردن از این پشم که رِشتیم

بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

ما کُشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید

از ما به قیامت که چرا نفس نکُشتیم

افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم

دنیا که در او مرد خدا گِل نسرشته‌ست

نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم

ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت

ما مور میان بسته دوان بر در و دشتیم

پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند

ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم

از سعدی



[1].   حس چشایی

[2].   یا اصلاً لذت نمی‏برد یا مثل سابق لذت نمی‏برد.

[3].   دستگاه هضم، گوارش

[4].   سنی که انسان خوب را از بد تشخیص می‏دهد.

[5].   دارای بدنی سالم و نیرومند

[6].   امر ناخوشایندی

[7].   ناشایست

[8].   حقیقت آنها را

مرگپیری
۱
۰
عبد الله عبدی
عبد الله عبدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید