بسیاری از ما به خصوص کسانی که قدری عمر کردهاند یک نگاهی که به خانواده و فامیل و همسایگان و دوستان و آشنایان میکنند میبینند بعضی از آنها از دنیا رفتهاند. تأمل و تفکر کن در این که هر چند وقت یک بار یکی از آشنایان از دنیا میرود. مثل مرغی که مشتی دانهی جلویش را یکی یکی برمیدارد و میخورد، به زودی نوبت ما هم میرسد.
بابا طاهر گفته است:
صدای چاوشان مردن آیو
به گوش آوازهی جان کندن آیو
رفیقان میروند نوبت به نوبت
وای آن ساعت که نوبت وا من آیو
اولین اتفاقی که بعد از مرگ عزیزی میافتد داغدار شدن است:
امام علی علیه السلام فرمودهاند:
«ثَلاثٌ هُنَّ المُحرِقاتُ الموبِقاتُ فَقرٌ بَعدَ غِنىً وذُلٌّ بَعدَ عِزٍّ وفَقدُ الأَحِبَّةِ»
«سه چیز انسان را میسوزاند و نابود میکند: فقر پس از غنا، خواری پس از عزت و از دست دادن دوستان.»
اما عاقل و اندیشمند با مرگ عزیز به خود نهیب میزند که تو در صف انتظاری و به زودی تو انتخاب حضرت عزرائیل خواهی شد.
و نیز حضرت فرمودهاند:
«عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى مَنْ يَمُوتُ»
«در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش میکند، در حالی که مردگان را میبیند.»
مبادا ببینی کسی از خانواده یا فامیل یا همسایگان یا دوستان از دنیا رفته و تو نخواهی بیندیشی که روزی نوبت توست. کسی که مرگ دیگران بیدارش نکند، سکرات موت بیدارش میکند. کسی که نبیند بر پیشانی همهی انسانها نوشته: "مرگش حتمی است." و نشنود که ندای مردگان را که میگویند و فریاد میزنند که: "تو هم خیلی زود بعد از ما میمیری." این شخص کور و کر است و در اسارت کامل شیطان کور و کر شده و میگویند کور و کر محشور میشود.
مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و اله رسید و گفت: "فلانی همسایهی من اذیتم میکند." حضرت فرمودند:
«اصْبِرْ عَلَى أَذَاهُ وَ كُفَّ أَذَاكَ عَنْهُ»
«بر اذیتش صبر کند و تو او را اذیت نکن.»
چیزی نگذشت که آن مرد آمد و به حضرت عرض کرد: "ای نبی خدا! آن همسایهی من مرد." حضرت فرمودند:
«كَفَى بِالدَّهْرِ وَاعِظاً وَ بِالْمَوْتِ مُفَرِّقاً إِنَّكَ لَوْ رَأَيْتَهُ فِي قَبْرِهِ لَبَكَيْتَ عَلَيْهِ طُولَ عُمُرِكَ»
«كافى است كه روزگار پند دهنده و مرگ جدا كننده باشد. تو اگر میدیدی او را در قبرش، در تمام عمرت بر او گریه میکردی.»
یک روز او از ما جدا شد و یک روز ما از دیگران جدا میشویم. و خدا کنه مردم از مرگ ما غصهدار شوند نه شاد.
ای آمده گریان ز تو خندان همه کس
از آمدن تو گشته شادان همه کس
امروز چنان باش که فردا که روی
خندان تو به در روی و گریان همه کس