سلام بنده ۱۳ سالمه و در مورد موضوعی مشاوره میخواستم:)
تقریبا یه دوماهی هست خیلی به همه چیز حساس شدم و از وقتی خونه مون رو هم عوض کردیم و اثاث کشی کردیم کلا خیلی ناراحت شدم و گریه کردم مخصوصا رفتیم یه شهر غریب و ... ( خونه ی قبلیمون رو خیلی خیلی دوست داشتم چون تقریبا ده سال زندگی کردیم اونجا )
خلاصه که تازگی سر هر موضوع بسیار کوچیکی ناراحت میشم و یواشکی میزنم زیر گریه ، مخصوصا شب ها که مثلا از ساعت ده به بعد هر چیز منفی میاد تو ذهنم مثل اینکه منو هیچ کس دوست نداره ، دیگه خونه ای نیست که وقتی خسته میشم برم و با دیدنش خوشحال بشم ، مدرسه ها شروع شده ، هیچکس بهم اهمیت نمیده و .... کلی دلایل الکی که ناراحتم میکنه و میزنم زیر گریه
و یکی از دلایل مهمی هم که فکر میکنم باعث این شد که فکر کنم هیچ کس منو دوست نداره این بود که وقتی گریه میکنم و مادرم هم میشنوه صدامو و هم میبینه اصلا دیگه واکنشی نشون نمیده و واکنشی نشون نمیده و این خیلی برام عجیب بود که آخه چرا؟ و احساس میکنم هرچی بزرگتر میشم کم اهمیت تر میشم . دور از جون ولی گاهی اوقات به ذهنم میرسه خود×کشی کنم و بالکن هم تو اتاق کنه و ... ( البته از وقتی مادر و پدرم سه سال پیش دعوا کردن و سابقه خود×کشی ناموفق داشتم...)
و
اخلاصه
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم و خیلی اذیت میشم وقتی چیز های منفی به سراغم میان و ناراحت میشم انگار کل وجودم رو هم غم گرفته البته تست افسردگی آنلاین هم دادم ولی فقط زده بود در معرض افسردگی که زیاد جدی نگرفتم ... لطفا اگه راه حلی دارید یا میدونید چرا خالم اینطوریه خواهشاً بگید واقعا نیازمندم
معذرت میخوام طولانی شد
تتوی این دوماه سر هر موضوع بسیار کوچیکی ناراحت میشم و یواشکی میزنم زیر گریه و فکر میکنم هرچقدر میگذره بدتر میشه ، مخصوصا شب ها که مثلا از ساعت ده به بعد هر دلیل منفی میاد تو ذهنم مثل اینکه منو هیچ کس دوست نداره ، دیگه خونه ای نیست که وقتی خسته میشم برم و با دیدنش خوشحال بشم ، مدرسه ها شروع شده ، هیچکس بهم اهمیت نمیده و .... ناراحتم میکنه و میزنم زیر گریه