محمد مهدی دستی
محمد مهدی دستی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

سازمان آدم ها یا آدم های سازمان؟!

آن چیزی که در بدو ارتباط با مجموعه ها دیده میشود، نسبت فرد با مجموعه و هویتی که افراد در این نسبت گیری اتخاذ می کنند، در قاعده های سازمانی این هویت با جایگاه ممزوج شده و با آن در ساختار معنا پیدا می کند، به عبارتی افراد با مسئولیت هایشان شناخته می شوند، کارها از اولویت کار به اولویت جایگاه ها تغییر می‌کنند گویا که اصلا از ابتدا اصول اینطور است. تنها در مجموعه ایی اصالت با کار است که صحبت از امری مقدس باشد، امری که انسان های کوشا خلوت را بر جلوت ترجیح دهند، در دو گانه از کارشان صحبت به میان بیاید یا جایگاهشان اولی را انتخاب کنند و نسبت ها را برهم زنند. مجموعه بسیج را اینگونه تلقی می کنم شاید نه من خیل کثیری دیگر از هم فکران نیز به همین منوال پیش روند، اینگونه تلقی را بدیهی بدانند اما در حساب هایمان گاهی همین بدیهیات را هم اشتباه میکنیم و سازمان ها با جایگاه هایشان را با این مجموعه مقدس خلط میکنیم و در پس آن به دنبال پروتکل و ابلاغیه مشخصی هستیم یا جایگاهی که برایمان حدی مشخص کند تا حرکت کنیم غافل از اینکه حدود بسیجی را امام مشخص کرده! مگر امام نمی توانست مثل خیلی از نهادهای تاسیسی ایشان این مجموعه را با ساختار عریض و طویلش تشریح کند یا حداقل مجموعه ایی ساختار مند را پیشنهاد دهداما پیشنهاد او بسیج بود به معنی واقعی کلمه، اراده های جهت دار در مسیر مشخص توسط آحاد بشریت (توجه به وسعت این مجموعه مقدس هم حائز اهمیته) به لطف دوستان غیر از سنگر دانشگاه بسیج دانشجویی ( به معنای مقر دانشگاهی و نه سازمان عریض و طویلش) سنگری دیگر برای همین تلقیات بدیهی نیز باقی نمانده! همین را حفظ کنیم.
پ.ن: در تعریف آکادمیک، سازمان را مجموعه ایی از افراد به منظور رسیدن به هدفی مشخص تعریف کرده اند اما پر واضح است که مقصود از سازمان در این نوشتار با تعریف های مرسوم اکادمیک متفاوت است.

سازمانبسیج
یه سری علاقه مندی های شخصی از یه مدیریت خوان حوزه بازرگانی/ دانشجوی علامه/ کمی اقتصاد کمی سیاست شاید کمی هم فرهنگ با طعم دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید