نیلوفر
نیلوفر
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

برنامه ریزی استراتژیک و ابزارهای آن

تعریف برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که اکثر شرکتهای موفق و صاحب نام دنیا از آن برای هدایت و پیشبرد برنامه ها و فعالیتهای خود با افق دید بلندمدت و در جهت دستیابی به اهداف و تحقق ماموریت سازمانی بهره می گیرند. این نوع برنامه ریزی که تاکنون اغلب مورد استفاده سازمان ها و شرکتهای بزرگ واقع شده است، اگر به درستی تدویـن شود، به انتخاب استراتژی هایی منجر می شود که درصورت اجرای صحیح و به موقع، تعالی و پیشتازی سازمان را به ارمغان می آورد و باعث خلق مزیت رقابتی در سازمان ها می شود.


اهمیت برنامه ریزی استراتژیک

هر کسب‌وکاری برای فعال بودن، نیازمند هدفی است که به سوی آن گام بردارد. برنامه ریزی استراتژیک نقشه راهی است که رسیدن به این اهداف را ممکن می‌کند. در واقع بدون یک برنامه راهبردی مشخص، نمی‌توان وضعیت کسب‌وکار در مسیر رسیدن به اهداف را ارزیابی کرد.

برنامه ریزی استراتژیک چهار جنبه مهم دارد که به قرار زیر است:

  • ماموریت
  • اهداف
  • انطباق با اهداف کوتاه‌مدت
  • ارزیابی و تجدیدنظر


ماموریت

برنامه ریزی استراتژیک ابتدا ماموریتی تعریف می‌کند که به سازمان هدف و مسیر را نشان دهد. بیانیه ماموریت هر سازمان نشانگر ماهیت مجموعه، نوع فعالیت و مقصد آن است. ماموریت‌ها معمولاً کلی اما قابل دستیابی هستند. مثلاً کسب‌وکاری که در حوزه آموزش فعالیت می‌کند، ممکن است ماموریت خود را «تبدیل شدن به رهبر بازار در ارائه خدمات آموزش مجازی» تعریف کند.


اهداف

انتخاب اهداف مناسب یکی از جنبه‌های مهم برنامه ریزی استراتژیک است. اهداف موردنظر باید طبق الگوی اسمارت (S.M.A.R.T) اختصاصی، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، واقع‌گرایانه و زمان‌بندی شده باشند. در این بین ویژگی قابل اندازه‌گیری بودن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که به رهبران سازمان اجازه می‌دهد وضعیت کسب‌وکار در رسیدن به اهداف و در نهایت انجام ماموریت را به دقت بررسی کنند. برای مثال کسب‌وکار آموزشی، می‌توان اهدافی مانند توسعه پلتفرم آموزش مجازی طی دو سال، یا افزایش ۳۰ درصدی فروش یکی از ابزارهای موجود طی یک سال آتی را در نظر گرفت.


انطباق با اهداف کوتاه‌مدت

برنامه ریزی استراتژیک ارتباط نزدیکی با برنامه‌ریزی کسب‌وکار در کوتاه مدت داشته و در تصمیم‌گیری‌های روزانه و انطباق آن‌ها با راهبرد کلی سازمان به رهبران کمک می‌کند. در مثال قبل، از آنجا که ماموریت اصلی تبدیل شدن به رهبر بازار در حوزه آموزش مجازی است، رهبران سازمان به جای سرمایه‌گذاری در تهیه فضای آموزشی فیزیکی، منابع خود را روی خریداری و توسعه فناوری‌های ارتباطی و تعاملی مانند کلاس درس مجازی متمرکز خواهند کرد.


ارزیابی و تجدیدنظر

برنامه ریزی استراتژیک به مدیران اجازه می‌دهد ضمن ارزیابی مستمر پیشرفت امور نسبت به برنامه موجود، در صورت نیاز اصلاحاتی را جهت پاسخگویی به تغییرات محیطی انجام دهند. مثلاً کسب و کاری می‌خواهد خدمات خود را به همه افراد در سراسر جهان عرضه کند؛ اما با توجه به برخی قوانین و محدودیت‌های جدید، ممکن است در بعضی مناطق دنیا ارائه خدمات مذکور ممکن نباشد. از همین رو رهبران سازمان با توجه به شرایط قانونی پیش آمده، تغیرات موردنیاز را در برنامه انجام می‌دهند تا انتظارات از خروجی سازمان نیز اصلاح و منطقی شوند.


اصول اساسی برنامه ریزی استراتژیک شرکت

پس از آشنایی با این که برنامه ریزی استراتژيک چیست به توضیح اصول آن خواهیم پرداخت، برنامه ریزی استراتژیک، استراتژی مدیریتی کسب‌و‌کار است که به کسب‌و‌کارها کمک می‌کند تا اهداف سازمانی و اقدامات و فعالیت‌های لازم را برای رسیدن به آن به اشتراک بگذارند. اصول اساسی برنامه ریزی استراتژیک شرکت شامل موارد زیر است:

  • تمرکز مناسب بر نیروی انسانی و منابع؛
  • تنظیم اولویت‌ها؛
  • تغییر و تنظیم جهت سازمانی؛
  • هماهنگ‌سازی اهداف سهام‌داران، مدیران و کارکنان؛
  • همکاری در تمام سطوح سازمانی برای رسیدن به هدفی مشترک.

برنامه ریزی استراتژیک، در صورت اجرای صحیح، می‌تواند وضعیت کنونی کسب‌و‌کار، برنامه آینده آن و روش‌هایی برای اندازه‌گیری موفقیت را تعیین ‌کند. از آنجا که صنایع مختلف تفاوت‌های چشمگیری دارند، روش واحدی برای توسعه استراتژی وجود ندارد. با توجه به نقش شما در کسب‌و‌کار یا تجربه‌ در شغلتان، شاید نیاز باشد که استراتژی‌های برنامه ریزی استراتژیک را با هدف تطبیق آن‌ها با اهداف بلند‌مدت و کوتاه‌مدت خود اصلاح کنید.

کشف راه‌های مختلف برای تهیه، اجرا و پیگیری مراحل برنامه استراتژیک مزایای بسیاری برای همه سازمان‌ها با هر ابعادی دارد. در واقع، با استراتژی و برنامه ریزی، نقشه راهی را برای رسیدن به سوددهی، بازدهی و توسعه احتمالی تهیه می‌کنید.


مزیت های برنامه ریزی استراتژیک

استفاده از استراتژیک پلن برای انجام فرآیندهای کسب و کار مزایای قابل توجهی را برای شما به همراه خواهد آورد، در ادامه برخی از آنها را مرور می کنیم:

مزایای مالی

شرکت هایی که برنامه ریزی راهبردی یا استراتژیک دارند، فروش خوب، هزینه های کمتر، EPS بالا (درآمد به ازای هر سهم) و سود بالایی دارند. امروزه شرکت های بزرگ بسیاری دلیل اصلی موفقیت های مالی خود را مدیون برنامه ریزی استراتژیک هستند.

راهنمایی برای فعالیت های سازمانی

برنامه استراتژیک اعضا یک سازمان را به سمت اهداف سازمانی راهنمایی می کند، این فعالیت ها و تلاش ها در جهت اهداف بلند مدت به صورت متحد پیش می روند و به کارمندان کمک می کند تا آنچه می خواهند را انجام دهند و به آنچه می خواهند دست یابند و با تمرکز روی اهداف خاص باعث می شود که تمامی اعضا مسیری را که باید به سمت آن حرکت کنند را بدانند.

مزیت رقابتی

در دنیای رقابتی امروز، کسب و کارهایی که مزیت رقابتی دارند (ظرفیت مقابله با نیروهای رقابتی)، از فروش و عملکرد اقتصادی بهتری برخوردارند. این امر در صورت پیش بینی آینده امکان پذیر است.

آینده را می توان از طریق استراتژیک پلن پیش بینی کرد و این امر مدیران را قادر می سازد تا پیش از بروز مشکلات، آنها را پیش بینی کرده و راه حل ارائه دهند.

به حداقل رساندن ریسک

برنامه ریزی راهبردی اطلاعات زیادی برای ارزیابی میزان ریسک، به حداقل رساندن ریسک و در واقع سرمایه گذاری در فرصت های تجاری امن را فراهم می کند. بنابراین احتمال خطا و هدف گذاری اشتباه کاهش می یابد.

ایجاد انگیزه و نوآوری

آماده سازی برنامه استراتژیک معمولا در سطح مدیران عالی رتبه صورت می پذیرد و این مدیران چون خود طراح این برنامه ریزی هستند، نه تنها به اهداف و استراتژی ها متعهد هستند بلکه به ایده های جدید برای اجرای بهتر استراتژی ها فکر می کنند که باعث ایجاد انگیزه و نوآوری می شود.

از طرف دیگر، وقتی افراد در سطوح پایین تر سازمانی احساس می کنند که تلاش های آنها در جهت رسیدن به اهداف سازمانی است، انگیزه و اشتیاق بیشتری در انجام وظایف خود به دست می آورند.

احساس رضایت در نیروی کار می تواند برای سازمان قدرت محسوب شود چون باعث صرفه جویی در هزینه های کلان سازمانی می شود این هزینه ها مثل هزینه غیبت های کارکنان، ترک کار نیروها و استخدام افراد جدید و … . بنابراین داشتن انگیزه در کارمندان باعث مشارکت بیشتر آنان در انجام وظایف و در نتیجه موجب افزایش نظم و انضباط، تقویت نیروی انسانی و اثربخشی سازمانی می شود.

استفاده بهینه از منابع

در هر کسب و کاری منابع محدود هستند، برنامه ریزی راهبردی کمک می کند که از این منابع به صورت بهینه در محل ها و زمان هایی که واقعا به آنها نیاز است جهت رسیدن به حداکثر بازدهی استفاده شود.


ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک

ورودی‌های برنامه ریزی استراتژیک به‌وسیلۀ ابزارهایی پردازش می‌شوند تا تصویری شفاف از موقعیت سازمان به دست آید. تمام ابزارهای برنامه ریزی با هدف روشن شدن مسیر استفاده می‌شوند.

در این بخش از مقاله تصمیم داریم به تعدادی از این ابزارها اشاره کنیم و هریک را به‌طور مختصر معرفی کنیم.


تحلیل SWOT

در تدوین برنامه استراتژیک براساس ماتریس Swot به تحلیل قوت‌ها (Strengths)، ضعف‌ها (Weaknesses)، فرصت‌ها(Opportunities) و تهدیدهای (Threats) سازمان می‌پردازیم.

هدف از تحلیل Swot تحلیل محیط بیرونی و درونی کسب و کار است. روش swot در برنامه ریزی استراتژیک به تحلیل فرصت و تهدیدهای موجود در محیط بیرونی شرکت و همچنین نقاط قوت و ضعف در محیط داخلی سازمان می‌پردازد. با قرار گرفتن این چهار فاکتور در هر قسمت از این ماتریس استراتژی‌های لازم اتخاذ می‌شود.


تحلیل EFE

ا‌ین ماتر‌یس ابزار‌ی‌ست که به استراتژ‌یست‌ها اجازه داده تا عوامل محیطی، اقتصاد‌ی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی، تکنولوژی، وضعیت بازار و رقابت را در مقطع زمانی مدنظر ارزیابی کنند.

تحلیل IFE

ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (Internal Factor Evaluation) یکی از ابزارهای بررسی و تحلیل محیط داخلی سازمان است که عمدتا برای شناسایی ضعف یا قوت کلی سازمان به کار می‌رود.


تحلیل CPM

به‌معنای مسیر بحرانی است که در کنترل پروژه به کار می‌رود. تحلیل CPM مسیری از فعالیت‌های پروژه است که دقیقاً بایستی مطابق برنامه زمانی پیش‌بینی‌شده اجرا شود. تأخیر در اجرای هرکدام از این فعالیت‌ها مجاز نیست و در صورت تخلف مدت اجرای پروژه به همان میزان اضافه خواهد شد.


مدل پورتر در برنامه ریزی استراتژیک

۵ نیروی رقابتی پورتر یکی دیگر از ابزارهایی است که در تدوین برنامه استراتژیک استفاده می‌شود.

مایکل پورتر در مدل تحلیل ۵ نیروی رقابتی پورتر از پنج منظر یک کسب‌وکار را بررسی می‌کند. این ۵ مؤلفه عبارت‌اند از:

  • قدرت خریداران
  • قدرت تأمین‌کنندگان
  • رقبای موجود
  • محصولات جایگزین
  • رقبای تازه‌نفس


تحلیل SPACE

تحلیل SPACE باعث می‌شود تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و شناسایی استراتژی‌ها آسان شود؛ زیرا این ابزار تکنیکی جهت ارزیابی میزان دانش و ادراکات در یک برنامه استراتژی خاص بوده و همچنین ابزار توسعه و بازبینی استراتژی شرکت است.

محیط بیرون و داخل سازمان‌ها نقش عمده‌ای در این تحلیل دارند. بخش‌های مختلف ماتریس SPACE عبارت‌اند از که هر بخش با موارد بیان شده قابل سنجش می باشد:

  • قسمت بالای محور Y: قوت مالی (FS)؛
  • قسمت پایین محور Y: ثبات محیطی (ES)؛
  • قسمت چپ محور X: مزیت رقابتی
  • قسمت راست محور X: جذابیت صنعت (IA)

سازمان باتوجه‌به اینکه در کدام بخش ماتریس قرار می‌گیرد، می‌تواند رویکردی تهاجمی، محافظه‌کارانه، رقابتی یا تدافعی انتخاب کند. تحلیل SPACE می‌تواند به ایده‌های خلاقانه و با استراتژی مناسب شرکت منجر شود.


تحلیل گروه مشاوران بوستون (BCG)

ماتریس گروه مشاوران بوستون (boston consulting group) یکی از ابزارهای معروف برای برنامه ریزی استراتژیک بوده و شامل ۴ بخش است. هریک از این بخش‌ها معنا و مفهوم خاص خودشان را دارند که بیانگر وضعیت محصول در بازار است:

1. گاو شیرده: سهم بازار بالا، رشد کم بازار؛

2. سگ: سهم بازار پایین، رشد کم بازار؛

3. علامت سوال: سهم بازار پایین، رشد بالای بازار؛

4. ستاره: سهم بازار بالا، رشد بازار بالا؛


تحلیل GSM

در ماتریس GSM تحلیل جایگاه سازمان بر پایۀ ۲ معیار «موضع رقابتی» و «رشد بازار» صورت می‌گیرد. باتوجه‌به اینکه سازمان در کدام ناحیه از این جدول قرار گرفته است، ۴ استراتژی زیر پیشنهاد می‌شود:

  • تهاجمی؛
  • محافظه‌کارانه؛
  • رقابتی؛
  • تدافعی.


تحلیل QSPM

ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) یکی از تکنیک‌هایی است که در جهت انتخاب و ارزیابی استراتژی‌های موجود استفاده می‌شود؛ به این معنا که میزان پیاده‌سازی استراتژی‌ها بررسی و در انتها اولویت‌بندی می‌شوند.

مدیران آینده



برنامه ریزی استراتژیک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید