حاکمیت شرکتی یا Corporate Governance ترکیبی از قوانین، فرآیندها یا قواعدی است که بر اساس آنها یک سازمان، اداره، تنظیم یا کنترل می شود. حاکمیت شرکتی شامل عوامل داخلی و خارجی است که چارچوبی را برای دستیابی به اهداف شرکت فراهم میکند و بر منافع شرکت از جمله سهامداران، مشتریان، تامین کنندگان، قانون گذاران دولتی و مدیریت تأثیر میگذارد.
هیئت مدیره یک سازمان، مسئول ایجاد چارچوبی برای حاکمیت شرکتی است که رفتار سازمان را با اهداف کسب و کار مطابقت دهد. فرآیندهایی که میتوان در حاکمیت شرکتی ترسیم کرد شامل برنامههای عملیاتی، اندازه گیری و ارزیابی عملکرد، روشهای شفافیت سازی اطلاعات، سلامت مالی، سیاستهای تقسیم سود، روشهایی برای رفع تضاد منافع و قراردادهای صریح یا ضمنی بین شرکت و ذینفعان است.
اگر بخواهم خیلی ساده به موضوع بپردازم، حاکمیت شرکتی به دنبال تفکیک نقش مدیریت شرکت از مالکیت آن است. شاید ۱۵۰ سال قبل واژه حاکمیت شرکتی (Corporate Governance) در ادبیات کسب و کارهای دنیا وجود نداشت. خوب! پس بنگاههای تولیدی و شرکتهای بزرگ چطور امور خود را مدیریت میکردند؟
درست است که در سالهای دور بنگاهها و کسبکارهای تولیدی زیادی وجود داشتند، اما فناوریها و کسبوکارهای آن دوران پیچیدگیهای امروز را نداشتند؛ لذا شخصی که مالک و سرمایهگذار یک بنگاه بود، همزمان و به راحتی میتوانست مدیریت آن را هم عهدهدار باشد. با پیشرفت فناوریها و پیچیده شدن محیط کسبوکار، خیلی از سرمایهداران و مالکان بنگاههای اقتصادی دیگر توان مدیریت همزمان را در خود ندیدند، لذا به دنبال تفکیک نقش خود به عنوان مالک از نقش مدیریت بنگاه افتادند و این شد یکی از دلایل شکلگیری حاکمیت شرکتی.
با گذشت زمان و بروز تحولات مختلف در بازار و اجتماع، حاکمیت شرکتی هم دستخوش تحولات و پیشرفتهایی شد. مسائل مختلفی این تحولات را ایجاد کرد که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این موضوعات و موضوعات متفاوت دیگر، روز به روز حاکمیت شرکتها را با مسائل و موضوعات مختلفی مواجه کرد و امروزه شاهد توسعه حاکمیت شرکتی و پیشرفت آن در ابعاد مختلف هستیم. پیشرفتی که حاکمیت شرکتی را به یک موضوع پویا و زنده بدل کرده که در هیاهوی پیچیدگی فضای کسبوکار و جامعه به دنبال مسیر صحیحی است که در آن بنگاههای اقتصادی و در نتیجه جامعه را به سمت ارزشآفرینی در بلندمدت هدایت کند.
حاکمیت شرکتی برای عملکرد مناسب و حفظ اعتبار و شهرت یک سازمان حیاتی است. از آنجایی که Corporate Governance مبتنی بر مجموعهای از قوانین، آییننامهها، سیاستها و رویهها برای اطمینان از پاسخگویی سازمان است، لذا زمانی که به درستی انجام شود، چارچوبی برای دستیابی به اهداف شرکت در تمام حوزههای مدیریت ایجاد میکند.
به کارگیری درست این مفهوم در سازمان، ایجاد یکپارچگی، جهتگیری کلی، مدیریت ریسک و برنامهریزی موفقیت شرکت را تضمین میکند. این امر به کسب وکارها کمک میکند تا از نظر مالی پایدار بمانند و منجر به تقویت روابط و اعتماد دوطرفه سهامداران با یکدیگر شود.
از سوی دیگر، حاکمیت سازمانی اگر به درستی اجرایی نشود، میتواند نتایج زیر را به بار آورد:
اجرای اصول و دستورالعمل های مربوط به حاکمیت شرکتی و حکمرانی شرکتی، مزایای زیادی برای سازمان دارد، مزایای زیادی که برای هریک از ذینفعان میتواند بصورت جداگانه تعریف شود. در اینجا سه مزیت مختلف برای حاکمیت شرکتی را تشریح کرده ایم که شامل موارد زیر می شود:
مزیت استفاده از دستورالمعمل های حاکمیت شرکتی برای ارکان مختلف اقتصاد
موافقت با اصول حاکمیت شرکتی میتواند نقش مهمی در ارتقای ارزش شرکتها بازی کند. اگر در یک کشور اعتبار لازم برای اجرای شیوههای حاکمیت شرکتی وجود نداشته باشد، در حسابرسی و استانداردهای گزارشدهی سهلانگاری شود یا به سرمایهگذاران شفافیت و اعتماد کافی داده نشود، سرمایه (سرمایهگذاران داخلی یا خارجی) در جایی خارج از کشور جریان خواهد یافت. بنابراین عواقب این وضعیت، تمام شرکتها و تشکیلات اقتصادی کشور را درگیر خواهد کرد.
همهی شواهد تجربی و همچنین تحقیقاتی که در سالهای اخیر انجام شدهاند، حاکمیت شرکتی را تأیید میکنند. این پژوهشها دریافتهاند بیش از ۸۴% سرمایهگذاران سازمانی جهان حاضرند برای سهام یک شرکت با حاکمیت شرکتی خوب پول زیادی پرداخت کنند، اما در شرکتی که از لحاظ حاکمیت شرکتی ضعیف عمل میکند (با وجود سابقهی مالی خوب)، سرمایهگذاری نکنند.
مزیت استفاده از دستورالمعمل های حاکمیت شرکتی برای سهامداران
برای مزایای حاکمیت شرکتی کارآمد برای سهامداران، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
مزیت استفاده از دستورالمعمل های حاکمیت شرکتی برای سازمان ها
موافقت با اصول حاکمیت شرکتی میتواند مزایایی هم برای صاحبان و هم برای مدیران شرکتها داشته باشد و سطح شفافیت سازمانی را افزایش دهد. از مزایای دیگر آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
همچنین اتخاذ روشهای کارآمد حاکمیت شرکتی سبب میشود کنترل داخلی شرکتها بهتر انجام شود، بهرهوری شرکت افزایش یابد و راه را برای امکان رشد شرکتها، توانایی جذب سرمایهگذاران (در سطح ملی و خارج از کشور) و نیز کاهش هزینههای ناشی از وام یا بدهی شرکتها هموار کند.
ازسویدیگر، بسیاری از کسبوکارهایی که بهدنبال سرمایه و منابع جدید هستند، اغلب در مواقع بحرانی خود را مجبور میبینند که بهطور جدی «حاکمیت شرکتی» را بپذیرند و ساختار شرکتشان را مجدد و براین اساس تشکیل بدهند. هنگامی که بنیانگذاران خود را در نقش سرمایهگذار و شرکای بالقوه میبینند اطمینان بیشتری برای سرمایهگذاری و گسترش عملکرد شرکت خواهند داشت.
برتری سهامداران
شاید یکی از مهمترین اصول حاکمیت شرکتی، شناخت سهامداران باشد. این شناخت دو جنبه دارد. 1) شناخت پایهای و اولیه از اهمیت سهامداران (افرادی که سهام شرکت را خریداری میکنند). 2) شناخت ناشی از پیروی از اصل مسئولیتپذیری در قبال سهامداران.
سیاست اجازه دادن به سهامداران برای انتخاب هیئت مدیره حیاتی است. «دستورالعمل اصلی» هیئت مدیره این است که همیشه به دنبال بهترین بازده برای سهامداران باشد. هیئت مدیره مدیرانی را استخدام و بر آنها نظارت میکند تا تیمی را تشکیل دهند و عملیات روزانه شرکت را مدیریت میکنند. این بدان معناست که سهامداران، به طور مؤثر، در مورد نحوه اداره یک شرکت، نظر مستقیم دارند.
شفافیت
منافع سهامداران بخش عمدهای از حاکمیت شرکتی است. سهامداران ممکن است با اعضای جامعهای ارتباط برقرار کنند که لزوماً علاقهای به خود شرکت ندارند با این حال میتوانند از محصولات یا خدمات آن بهرهمند شوند.
برقراری ارتباط با اعضای جامعه، خطوط ارتباطی را فراهم میسازد که شفافیت را در شرکت ترویج میدهد. این بدان معنی است که همه اعضای جامعه (آنهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر شرکت قرار میگیرند) و اصحاب رسانه درک روشنی از اهداف، تاکتیک ها، و نحوه عملکرد شرکت به طور کلی دارند.
شفافیت به این معناست که هر کسی، چه در داخل یا خارج از شرکت، میتواند در صورت تمایل، که اقدامات شرکت را بررسی و تأیید کند. این امر اعتماد را تقویت میکند و احتمالاً افراد بیشتری را تشویق میکند تا از شرکت حمایت کنند و احتمالاً سهامدار شوند.
امنیت
یکی از جنبههای مهم حاکمیت شرکتی امنیت است. سهامداران، کاربران و مشتریان باید مطمئن باشند که اطلاعات شخصی آنها توسط کاربران غیرمجاز فاش نشده یا به آنها دسترسی پیدا نخواهد شد. این موضوع به اندازه محرمانه بودن فرآیندهای اختصاصی و اسرار تجاری شرکت مهم است.
درز اطلاعات به بیرون فقط هزینهبر نیست. بلکه اعتماد عمومی به شرکت را تضعیف میکند و میتواند تأثیر منفی شدیدی بر قیمت سهام آن داشته باشد. از دست دادن اعتماد سرمایهگذار به معنای از دست دادن دسترسی به سرمایهای است که برای رشد شرکت ضروری است.
همه افراد در یک شرکت، از کارکنان سطح پایین گرفته تا اعضای هیئت مدیره، باید از رویههای امنیتی سازمانی مانند رمزهای عبور و روشهای احراز هویت آگاه باشند.