تکنیک STAR در مصاحبه شیوهای سر راست را به کارجویان پیشنهاد میکند که میتوانند برای پاسخگویی به سوالهای رفتاری در مصاحبه و تکنیک های مصاحبه کننده از آنها بهره بگیرند. سوالهایی که از شما میخواهد مثالی از زندگی واقعی و این که چگونه در گذشته موقعیتی خاص را در کار مدیریت کردهاید، ارائه دهید.
نگران نباشید! شناخت اینگونه سوالها ساده است. سوالات مصاحبه شایستگی محور اغلب این گونه آغاز میشوند:
فکر کردن درباره مثالهای خوبی که مناسب پاسخ شما باشد تنها آغاز راه است. بعد از آن شما نیاز دارید تا جزئیات را به شیوهای قانع کننده و قابل فهم به راحتی ارائه کنید.
متد STAR از چهار مرحله تشکیل میشود:
در اینجا چند نمونه از سوالات رفتاری رایجی که ممکن است در طول مصاحبه از شما پرسیده شود آورده شده است:
در این جا مراحلی را برای شما آوردیم که به کمک آنها، میتوانید پاسخ مصاحبه STAR را بدهید و در آمادگی برای مصاحبه شغلی به شما کمک زیادی میکنند.
1. شرح شغل و مهارت های مورد نیاز را مرور کنید و در نظر بگیرید که چه نوع چالشهایی ممکن است پیش بیاید. چه موانعی ممکن است برای پیمایش در راستای این مسیر داشته باشید.
2. سوالات و پرسشهای معمول و متداول مصاحبه کاری را مطالعه کنید. در حالی که بیان این سوالات ممکن است از مصاحبهای به مصاحبه دیگر متفاوت باشد، هدف کلی سوالات معمولا یکسان است، بنابراین آماده کردن پاسخهای خود با در نظر گرفتن این نمونهها میتواند مفید باشد. برای مثال، مصاحبهکننده ممکن است درباره «زمانی که تحت فشار بودهاید» بپرسد، یا ممکن است درباره «چگونه استرس خود را مدیریت میکنید» بپرسد. در هر صورت، هدف آنها درک نحوه برخورد شما با موقعیتهای پرتنش است.
3. موقعیتهای مختلفی را که در تاریخچه حرفهای خود با آن برخورد کردهاید، بنویسید؛ زیرا آنها نشاندهنده نقاط قوتی هستند که برای موفقیت در این نقش به آن نیاز دارید و شامل برخی از رایجترین سوالات مصاحبه میشوند. هر نمونه را با استفاده از چارچوب STAR آماده کنید.
4. با صدای بلند پاسخهایتان را تمرین کنید تا مطمئن شوید که هر داستان تا حد امکان مختصر و منسجم است. این کار به شما کمک میکند تا هنگام پاسخ دادن در مصاحبه، اعتماد به نفس و رفتار طبیعیتری داشته باشید.
اگر تازه وارد دنیای کار شدهاید و سابقه حرفهای طولانی ندارید، نمونههایی از کارآموزی، کار داوطلبانه یا پروژههای گروهی را که برای مدرسه و دانشگاه انجام دادهاید، در نظر بگیرید. در برخی موارد، کارفرمایان ممکن است از شما بخواهند که یک مثال غیر مرتبط با کار را به اشتراک بگذارید، بنابراین چالشها یا موانعی را که در زندگی شخصی خود بر آنها غلبه کردهاید، نیز در نظر بگیرید.
مهم نیست که چه داستانهایی را به اشتراک بگذارید، مطمئن شوید که موقعیت، وظیفه، اقدام و نتیجه را تعریف کرده باشید و مهارتها و تواناییهای مرتبط با شغل خود را به نمایش بگذارید.
نمونه سؤال ۱: موقعیتی را مثال بزنید که مجبور بودید وظیفهای را در مهلت محدودی تکمیل کنید. شرایط را توصیف کنید و توضیح دهید که چگونه آن را مدیریت کردید.
پاسخ: من معمولا ترجیح میدهم کارم را به صورت مرحلهای برنامهریزی کنم و آن را بخشبندی کنم تا به پایان برسانم، اما با این حال میتوانم در مهلتهای زمانی محدود نیز به نتایج باکیفیت بالا برسم. یک بار در شرکت سابق، یک کارمند چند روز قبل از پایان مهلت، یکی از پروژه های خود را ترک کرد. از من خواسته شد که مسئولیت آن را به عهده بگیرم و تنها چند روز فرصت داشتم تا درمورد پروژه اطلاعات کسب کنم و آن را تکمیل کنم. پس یک کارگروه ایجاد کردم، وظایف را محول کردم و همه با یک روز فرصت کار را تکمیل کردیم. در واقع فکر کنم زمانی که تحت فشار مهلتهای زمانی سفت و سخت کار میکنم، حتی پیشرفت هم میکنم.
نمونه سؤال ۲: وقتی یکی از اعضای تیم سهم خود را از کار انجام نمیدهد چه میکنید؟
پاسخ: وقتی چالشها یا مسائل تیمی وجود دارد، من همیشه تمام تلاشم را میکنم تا در صورت نیاز به عنوان رهبر تیم قدم بردارم. فکر میکنم مهارتهای ارتباطیام کمک میکند رهبر و نظمدهندهای مؤثر باشم. به عنوان مثال یک بار زمانی که روی یک پروژهی تیمی کار میکردم، دو نفر از اعضای تیم درگیر مشاجرهای شدند و هر دو از انجام تکالیفشان سرباز زدند. هر دوی آنها از حجم کاری خود ناراضی بودند، بنابراین جلسهای برای تیم ترتیب دادم که در آن همهی تکالیف را دوباره بین اعضای تیم تقسیم کردیم. این امر همه را راضیتر کرد و پروژه موفقیتآمیز بود.
نمونه سؤال ۳: دربارهی زمانی که در کار ابتکار عمل به خرج دادید بگویید.
پاسخ: زمستان گذشته، به عنوان مدیر امور مشتریان فعالیت میکردم و از مدیر اجرایی برای یکی از مشتریان اصلی در یک آژانس تبلیغاتی پشتیبانی میکردم. مدیر اجرایی تصادف کرد و سه هفته قبل از یک کمپین تبلیغاتی بزرگ نتوانست در شرکت حاضر شود. داوطلب شدم تا با هماهنگی نظرات تیمهای خلاقیت و رسانه، ارائه را تکمیل و هماهنگ کنم. جلسهای تشکیل دادم و بحثی را در مورد سناریوهای تبلیغات، برنامههای رسانهای و نقش اعضای مختلف تیم در رابطه با ارائه، ترتیب دادم. بنابراین توانستیم درمورد دو مفهوم تبلیغاتی و استراتژیهای رسانهای مرتبط به توافق برسیم. من یک برنامهی دقیقهبهدقیقه از نحوهی ارائهی تبلیغ فروشمان طرحریزی کردم و این طرح با استقبال گرم تیم مواجه شد. مشتری طرح را دوست داشت و کمپین را پذیرفت و من شش ماه بعد به عنوان مدیر حسابداری ارتقاء یافتم.