چندی قبل در تلویزیون، فردی بدون توجه به بار معنایی عنوان کارشناس، زبان تمجید و ستایش سگ داری دراز کرده، اندر فواید آن همی سخن راند که ایها الناس چه غافل مانده اید و چه عقب
سگ داشته باشید چونان عضوی از خانواده (البته اشاره نکردند دقیقا مانند برادر یا خواهر شایدم فرزند و یا حتی مانند همسر !)
فایده اش هم همین دانست که هم خوب گوش میکند (حیوونی زبون بسته!)
و هم چون وفادار است به شما در زندگی حس جسارت می دهد (البته به شما جسارت نشود)
در انتها هم آروغ روشن فکری زد اینها از تضاد های مذهب! و اجتماع! است. (شخصا آروغ زدن در جمع چه برسد به رسانه ملی را زشت میدانم و از نقل آن عذرخواه)
ضمن اینکه چگونه سگ از مقام «نگهبانی کردن» رسیده به منزلت «نگه داری شدن»؛ دلایل این بنده خدا هم برایم . . . آمد (واژه خاصی پیدا نکردم حمل بر بی ادبی نشود)
در جامعه غربی که تقریبا حیا، از جمله مفاهیمی است که کالبد لفظی خاصی ندارد و بین خجالت (shy) و تواضع (modesty) پاس کاری میشود، یافتن یار وفادار و شریک ماندگار چنان صعوبت یافته که گویا به هرجایی سرک میکشند تا بیابند حتی در قفس حیوانات
مردی که عادت کرده زنش را با عیار خواستن مردان بیازماید و زنی که باور کرده باید مردش را با میزان غمزه زنان ارزش گذاری کند، به هم رسیدند و خانواده ای تشکیل دادند (به مبارکی و میمنت اصلا لی لی لی لی لی)
مرد در این تناقض ماند اینکه همسرم وفادار است یعنی مردان او را نمی خواهند و یا اینکه همسرم چنان است که طیف وسیعی از بازار تقاضای مردان را ــ علی رغم عرضه دائم و چشم گشاد کن ــ به کَرّات رد میکند (سعی کردم مودب باشم و العاقل یکفیه الاشارة)
و صد البته زن هم در تناقضی به شدت این چنینی
در حل این تناقض صورت مسئله پاک شد و جواب آمد هر چه که هست، هست! اسمش را هم بگذاریم استقلال فردی (شما هم به الفاظی مانند مسئولیت پذیری، خیانت، هوس بازی و . . . توجه نکن لطفا)
برای کمبود های زندگی هم درمان داریم! «جناب سگ»
هم سکوت میکند تا حرف بزنی ( خب لابد فهم هم نداشته باشد از . . . که لابد بیشتر می فهد)
هم وفا دار است و به شما جرأت و جسارت میدهد (و صد البته بماند که جرأت ناشی از وفاداری سگ فرقش با جرأت ناشی از وفاداری همسر چیست!)
بعد این جناب روم به دیوار کارشناس!!! چنین درمانی را برای خانواده ایرانی می پیچیند
خانواده ای که همسر ، مقام مادر یا پدر را دارد.
جایی که ارزش زن به میزان دلربائی اش از مردان نیست و مرد به دلفریبی از زنان، مرد نیست. زن ستون آرامش خانواده است و مرد سکان دار دریای عواطف زن
جایی که مرد، زنی را می خواهد که «همه گیر» نشده باشد و زن مردی را «گیر همه» نباشد
خلاصه اینکه به گوش این بنده خدا برسانید هنوز در این دیار جسارت مردان و زنان از وفاداری و همدردی همسرانشان هست و . . .