من می نویسم تا قسمت جا مانده ای از روحم را لمس کنم
من می نویسم تا از بند دنیای افکار رها شوم
من می نویسم تا صدای قلبم باشم
من می نویسم تا آفرینش هستی را با قلم بیان کنم
من می نویسم تا مربعات خیالم را آزاد کنم
من مینویسم تا گرمایی بعد از باران باشم
من می نویسم تا اصوات مخیلم را بیان کنم
من می نویسم تا چند نفر باشم نه واحد
من می نویسم تا استدلالی برای چرا ها باشم
من می نویسم تا بیان صد ها نوشته باشم
من می نویسم تا چند دوره را بتوانم زندگی کنم
من می نویسم تا آرامش بگیرم
من می نویسم تا یاد بگیرم معنی زندگی را
من می نویسم تا مطمئن شوم در نویسندگی استعداد دارم
من می نویسم تا از وقتم به خوبی استفاده کنم
من می نویسم تا بهتر بتوانم حرف بزنم
من می نویسم تا مفهوم تک تک انشعابات برگ های درختان مو را درک کنم
من می نویسم تا تنها خورشید فروزنده ای نباشم بلکه ستاره ای بزرگتر و مهربان تر از خورشید باشم
من می نویسم تا شاید پدیده ی بعدی باشم...