سلام از اخرینروز اردی بهشت؛
با عصبانیت مینویسم با عصبانیت بخون؛
حالو هوای این روزا پره از تجربیات ناکارامده،نمیدونم ولی هیچ وقت انگار قرار نیست تو ی موضوعی به خودم بگم اره دیگه تو خوب از پسش بر اومدی،همیشه گند زدم به اوضاع و بعد جمع ش کردم خب یعنی چی دختر!؟کاش به خودم بیام و به پیمانی ک میبندم وفادار باشم حداقل ی ساااال،من که این همه زجر کشیدم اینم روش خب!ولی دختر کی قراره این پروسه تموم شه واقعا؟!تا کی ازمونو خطا؟! ولی من ادم چالشی ام یعنی باید چالش برام به وجود بیاد و ازش لذت ببرم:/
هووف بنظرم نیازمند ی تغییرم،چه تغییری؟چجوری؟چه شکلی؟چه زمانی؟تو چه حوزه ای؟
نمیدونم،اطلاعی ندارم.
کاش بتونم پرواز کنممممم،اگه پرواز کنی کجا میری؟
اگه زندگی جریان پر از اشتباهه پس کی قراره طعم خوشبختیو ما بچشیم؟
ای بابا.