پخیلی جمله ها و متن های دهن پر کن تو اینترنت وجود داره کافیه فقط یه کلید واژه بدی "تنهایی"،"اندوه"،"حال بد"و... اما اونا حال آدمو منتقل نمی کنن انگار یه نفر کلی فکر کرده که تورو توصیف کنه و تو تا وقتی چیزی از دل برنیاد به دلت نمی شینه?
شاید کلید واژه هایی که الان به ذهنم رسید اینا بودن?سه تا ضلع یه مثلث که بد جوری با هم در ارتباطن!تو جمعی،احساس تنهایی می کنی،حالت بد میشه غمگین میشی،به آدمایی که کنار هم راه میرن نگاه می کنی ، یاد تمام اتفاقای بد زندگیت بیوفتی،یاد کارایی که برای بقیه کردی و بی معرفتیاشون...انگار تو یه لحظه تماااام احساسات بد جمع میشه و میریزه تو دل کوچیک تو و تو...
تو نمی دونی باید چی کار کنی خودتو به امواج مشکلات و احساسات بد بسپری و به تدریج غرق بشی یا خلاف جهت آب شنا کنی،شاید بخوای راه حل دومو انتخاب کنی اما حتی بلد نیستی شنا کنی!
امروز ازتون می خوام معلم شنای من بشید...?
حال من حال مریضی است که در کشتن او
درد و درمان و طبیبش همه همدست شدند