قبلا توی بلاگ روز نوشته میذاشتم...
مثلا یه دفعه 30 روز خودم رو متعهد میکردم به نوشتن
حتی مطلب بی ارزش، کم ارزش، اما خوب به هر حال باعث خالی شدن ذهنم میشد
حالا میخوام همین سیستم رو شروع کنم
امروز جلسه بارونم
یعنی بین این جلسه ها و کارهایی که نمیشه انداخت فردا (اونایی که میشد رو انداختم روز و حتی هفته بعد) دارم برنامه میریزم که کی ناهار بخورم :-))
اگر امکانش بود تا نه شب وایستم خیلی جلو میافتادم
خداروشکر چهارشنبه رو ردیف کردم که تا دیروقت وایستم و به کار و بارم برسم
سه شنبه هم یه جلسه به اذن خدا افتاده هفته بعد که واقعا جا داره سجده شکر به جای بیارم براش
والا اینقدر یهو همه کارها تو هم تو هم میشه و همه ملت درخواست جلسه و ... دارن ادم مغزش منفجر میشه
البته که منصف بخوام باشم، هر وقت اینطوری میشه مقصر اصلی خودمم
خودم که هفته پیش پنجشنبه و مقداری از چهارشنبه رو به تنبلی گرفتم و کارهاش موند برای این هفته و کل سیستم رو بهم ریخت
همیشه هم همینطوری میشم
کارها که روال میشه یهو دو سه روز تنبلی خیلی شیک گند میزنه به همه چیز!