ویرگول
ورودثبت نام
نادر
نادرسرگردان و سخت جان
نادر
نادر
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

جهنم آنها، بهشت من بود

به اندازه لاک های فیروزه ای می روم جهنم
و خط چشم های پرتقالی
به اندازه قهقه های از ته دل و لذت نواختن یک قطعه ی موسیقی
به مقدار هر نازِ ریخته در رقص ها و عطر گل های یاس جامانده بر تنم
به اندازه زیبایی ها میروم جهنم
با کمال میل میروم
اما تا روزی که انتظار جهنم به پایان برسد.من در بهشت خود زندگی خواهم کرد.

۰
۰
نادر
نادر
سرگردان و سخت جان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید