Dedicated to the legend that rushed to Vallahla today. Monday July 4. Innocent blood ... innocent that was my legend ... Legend ... I have the myth ... I have no mercy on the one who, the myth of the legend ... the ratio of him, in the worst possible way ... ... I cut her every strap ... in her rib logos ... in her heart logo ... Live her like a headless eagle ... her ribs from the back ... ... against the torture of the oppressed girl ... (Scandinavia)اختصاص داده شده به افسانه ای که امروز به والهلا شتافت. دوشنبه ژوئیه 4. 1403 « شعر انقام وایکینگ» قدم قدم می آیم من... از دل سیاهیا، تاریکی ها... می آیم باخشم نفرت... آیم بگیرم انتقام... آیم لرزه اندازم به اندام... آیم بگیرم خون بیگناه... بیگناهی که بود نامش افسانه... افسانه کنم نام افسانه را... رحم ندارم به کسی که، کشت افسانه را... کشم او را، به بدترین شکل ممکن... لحظه لحظه کند حس زجر عذاب... تکه تکه کنم هر بند او... در آرم دنده هایش... در آرم قلب او زنده زنده... کنم اورا مانند عقاب بی سر... شکانم دنده هایش از پشت کمر... هرچه کنم باز کمست... در برابر شکنجه های دختر مظلوم... (اسکاندیناوی)