LIB-
LIB-
خواندن ۲ دقیقه·۱۰ ماه پیش

روزمرگی بعد از امتحان

خب اینم یه روزمرگی معمولیه.اما امروز خیلی روز خوبیه،چون آخرین امتحان ترممون (مطالعات) رو دادیم و بالاخره تموم شد.

صبح همه بچه ها ذوق داشتن که این بالاخره آخرین امتحانمونه و میتونیم بریم و استراحت کنیم،چون چهارشنبه(فردا) تعطیلیم و بهمون استراحت دادن.قبل از امتحان داشتم با یکی از بچه ها حرف میزدم که اومدن و صدامون کردن که بریم تو کلاسا که امتحان بدیم.البته که کلاسای خودمون و بغل دستیای خودمون نه،هر هشتمی،یه هفتمی/نهمی کنارش نشسته بود.

امتحان آسون بود،به نظر می اومد معلممون خیلی بهمون رحم کرده بود.پس سریع امتحان رو دادم و بالاخره وقتی گذاشتن برگه رو تحویل بدیم،با بچه ها دوییدیم تو حیاط تا والیبال بازی کنیم.مدرسه ی ما دوره اول و دوره دوم رو باهم داره..چون امتحان اونا چهار ساعت بود،ما با بدبختی خیلی آروم بازی میکردیم و نمیتونستیم داد و بیداد کنیم.

خب والیبال بازی کردن به جیغ و دادش حال میده دیگه!

بالاخره بعد از کلی بازی کردن وقت رفتن شد و سوار سرویس شدم.تو سرویس بخاطر یه قضیه ای،خیلی حالم خوب نبود و فقط می خواستم برسم خونه.

من جدا خیلی آدم شلوغیم.از اون برونگرا هاییم که کلا دارن اینور و اونور میپرن.این شخصیت واقعی منه،اما اینکه بعضی از آدما باهاش کنار نمیان بعضی وقتا اذیتم میکنه.من میدونم که قرار نیست همه از من خوششون بیاد.اما از تظاهر و دوروییشونم متنفرم.

بالاخره رسیدم خونه و برای خودم فیلم گذاشتم.ما تو دوران امتحانا ساعت ده و نیم تعطیل میشیم و به خاطر همین مامانم وقتی من رسیدم (ده و نیم نمیرسم که:)) بدو بدو رفت دنبال داداش کوچیکم.

به خاطر همین من و آهنگام و توپم تو خونه تنها بودیم.به عبارتی خونه رو منفجر کردم=)

هنوز اتاقمو جمع نکردم و اگه به خودم باشه،هیچ وقت جمعش نمیکنم..

اما الان دارم میرم یه فیلمی که عاشقش شدم رو دوباره ببینم.

پیشنهاد میکنم اگه ژانر ترسناک و معمایی دوست دارین سریال Night has come رو ببینین.

مرررسی که خوندین



امتحانوالیبالاهنگلیبرو
With pain , it looks more interesting
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید