LIB-
LIB-
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

زمان عزیزم،لطفا وایسا!

بعضی وقتا جدا به استراحت نیاز دارم،نیاز دارم که مغزمو خالی کنم و از نوجوونیم لذت ببرم،ولی همه ی این چیزا به قیمت از دست رفتن زمانم اتفاق میوفتن. بعضی وقتا که والیبال بازی میکنم،میبینم که چقدر زود زمانم گذشت و دلم میخواد به کار مورد علاقه م ادامه بدم.(که همین کارم میکنم)

کاش زندگی فقط به کارایی که دوستشون داشتیم محدود می شد..مثلا والیبال بازی کردن،جمع نکردن اتاق،خوش گذرونی،اهنگ گوش کردن و ..
نه اینکه زمان زیادی از زندگیمون رو برای پیدا کردن x توی عبارت جبری و چیزایی از این قبیل بذاریم!

بعضی وقتا اینجوریه که انقدر زود روزا تموم میشن که به خودت میای و میبینی هیچ کاری نکردی!هیچچچ!
برای همینه که اخرشم تو دردسر میوفتی و سرزنش میشی که چرا زمانتو تلف کردی و کارایی که باید میکردی رو انجام ندادی.

این مشکل همیشگی منه.برای همین بعضی وقتا میخوام به زمان التماس کنم و بگم:""توروخدا انقدر زود نرو!"
البته باید اعتراف کنم که از وقت کشی و تلف کردن خوشم میاد،ولی جدا گاهی زمان واقعا همکاری نمیکنه.

مرسی که خوندین3>

این عکس یه داستانی داره،چون دوسش دارم گذاشتمش.
این عکس یه داستانی داره،چون دوسش دارم گذاشتمش.



وقت کشیزمانوالیبال
With pain , it looks more interesting
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید