اضطرابهای شدید و تعارضهای عاطفی، مکانیسمهای دفاعی را فعال میکنند. این مکانیسمها توجیههای روانی است که به کمک آنها خود را در مقابل دردهای روانی محافظت میکنیم.
همهی ما از این مکانیسمها استفاده میکنیم. استفاده از مکانیسمهای دفاعی زمانی بیماری به حساب میآید که به طور دائم برای تحریف واقعیت به کار رود و از عملکرد مؤثر جلوگیری کند.
اینک تعدادی از مکانیسمهای دفاعی رایج را در ادامه بررسی میکنیم:
سرکوبی اجازه میدهد که تمایلات یا احساسات غیرقابلقبول یا تهدیدکننده، به طور ناآگاه در خارج از حوزهی آگاهی نگه داشته شود. اگر به کودک گفته باشند که خود ارضایی کاری زشت است، ممکن است او تمایلات و احساسات مربوط به این کار را سرکوب کند. با این کار او از احساسات آگاه، اضطراب و گناه اجتناب میکند.
فرافکنی اجازه میدهد که تمایلات یا صفاتی را که ناخوشایند میدانیم و حتی نمیخواهیم برای خود نیز اعتراف کنیم، به شخص دیگری نسبت دهیم. بنابراین، کودکی که علیه خواهر خود عصبانی است، میگوید: او از من نفرت دارد.
وقتی احساس دشمنی را از منبع آن جدا میکنیم و به شخص دیگری (بلاگران) نسبت میدهیم، دست به جابهجایی میزنیم.
کودکی که از طریق یکی از والدین یا مربی خود ناکام شده است، معمولاً نمیتواند انتقام بگیرد، زیرا این کار خطرناکتر خواهد بود. او دشمنی خود را به فردی ضعیف و بدون دفاع متوجه میکند (مثلاً حیوان یا کودکی ضعیفتر از خود).
گاهی برای اجتناب از روبهرو شدن با یک واقعیت ناخوشایند، از اعتراف به آن خودداری میکنیم و موجودیت آن را نادیده میگیریم. کودکی که مادر بداخلاقی دارد، ممکن است بداخلاقی و طرد کردنهای او را انکار کند و متقاعد شود که او انسان خوب و دوستداشتنی است. انکار اجازه میدهد که از ناراحتی روانی حاصل از شناخت واقعیت فرار کنیم.
تصعید موجب میشود که رفتار ناپسند سرکوب شود و بعد به شیوهای تجلی کند که از نظر اجتماع مورد قبول است. به عقیدهی برخی روانکاوان، علاقهی شدید به مشتزنی، تمایلات پرخاشگری و عشق به هنر، تمایلات جنسی را تصعید میکنند.
شخصی که استرس دارد، ممکن است رفتاری نشان دهد که ویژگی یکی از مراحل اولیهی رشد را داراست. کودک 10 سالهای که به هنگام تولد خواهر یا برادر جدید، مکیدن انگشت را از سر میگیرد یا رختخواب خود را خیس میکند، به مکانیسم دفاعی بازگشت متوسل میشود.
دلیلتراشی یعنی برای انجام دادن کاری که ناپسند به نظر میرسد، دلیلی قانعکننده ارائه شود. به عنوان مثال، نوجوانی را در نظر بگیرید که میخواهد رابطهی خود را با یکی از دوستانش قطع کند، اما احساس گناه میکند، چون هیچ نوع بدی از او ندیده است.
اگر این نوجوان به مکانیسم دلیلتراشی متوسل شود، خیلی راحت خواهد توانست رابطهاش را با دوست خود قطع کند. بدین صورت که خواهد گفت: (احساس میکنم مزاحمش هستم، بهتر است آزادش بگذارم تا دوستان دیگری پیدا کند).
به کمک واکنش وارونه، شخص برای اجتناب از بازشناسی برخی جنبههای ناپسند رفتار خود، رفتاری مخالف اتخاذ میکند. مثلاً، کسی که به نمایش فیلمهای خلاف عفت اعتراض میکند و به منظور سانسور و به طور رسمی آنها را تماشا میکند، تمایلات جنسی نامشروع خود را پنهان میدارد.
مرکز آموزشی – توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری ذهن فرزام با برگزاری دورههای بهبود مهارتهای ذهنی (DMS) و دورههای بهبود مهارتهای رفتاری (DBS)، آماده خدمات رسانی به شما والدین گرامی و فرزندان دلبندتان میباشد.