BcG
روزهای سختی را پشت سر میگذاشتیم، به اسفند و ماه چهارم درمان نزدیک میشدیم. در دل این روزها، گاهی غم و ناامیدی به سراغمان میآمد و گاهی هم امید مثل نوری کوچک، راه را روشن میکرد. این چهار ماه چقدر طاقتفرسا بود. دخترم گهگاهی به مدرسه میرفت، اما نه به صورت مداوم. هفتههایی که شیمیدرمانی داشت، تا یک هفته بعد نمیتوانست به مدرسه برود. مدرسه در جریان بیماری او بود و سختگیری نمیکردند. شبهای امتحان من برایش درس میخواندم و او به حافظه میسپرد. خدا را شکر که دختر بااستعدادی بود، اما چون در ابتدای بیماری از شرایط کامل اطلاع نداشتم، او را در مدرسه پرکار ثبتنام کرده بودم و همین باعث شد زحمت من چند برابر شود تا مطالب را به او یاد بدهم. تصمیم گرفتم سال بعد او را در مدرسه معمولی ثبتنام کنم تا فشار و استرس کمتری داشته باشد.
در اسفند، پزشک درخواست عکس BCG داد که همراه با مراحل PET-Scan انجام دادیم. خوشبختانه در این عکس خبری از غده بالای فوقکلیه نبود. دستانمان را به آسمان بلند کردیم و نذر و نیاز کردیم و آماده مرحله بعدی درمان شدیم.
کمکم بدن دخترم ضعیفتر میشد و به شیمیدرمانی واکنشهای شدیدتری نشان میداد؛ البته این واکنشها معمولاً موقع دریافت شیمیدرمانی دیده نمیشد، بلکه حدود یک هفته بعد شروع میشد. این نکته بسیار مهمی است که والدین باید بدانند: عوارض شیمیدرمانی اغلب پس از گذشت چند روز یا حتی هفتهها از دریافت دارو ظاهر میشوند و نه همیشه در زمان تزریق.
عوارض شیمیدرمانی میتواند شامل موارد زیر باشد:
لرز و تب شدید: که نیاز به مراجعه فوری به پزشک دارد، چون ممکن است نشانه عفونت باشد.
ضعف و بیحالی: به دلیل کاهش گلبولهای سفید و قرمز خون، بدن توان مقابله با بیماریها را کمتر دارد.
کبودیهای غیرعادی روی بدن: اگر روی بدن کودک خود کبودیهای ناگهانی و غیرعادی دیدید، این میتواند نشانه کمبود پلاکت باشد که بسیار جدی است و باید فوراً به بیمارستان مراجعه کنید. کمبود پلاکت میتواند باعث خونریزیهای داخلی شود و خطرناک است.
کاهش هموگلوبین: که به خستگی شدید و ضعف منجر میشود.
ریزش مو، تهوع و استفراغ، دردهای بدنی، کاهش اشتها: که همه از عوارض شیمیدرمانی هستند و نیازمند مراقبت ویژه میباشند.
سرماخوردگی و هر نوع عفونت در این دوران بسیار خطرناک است و نباید ساده گرفته شود. من تجربهای تلخ دارم: یک بار وقتی دخترم را برای خرید به پاساژ بردم، او خیلی خوشحال بود اما ناگهان ضعف کرد و در بغل پدرش چند بار بالا آوردیم. به سختی او را از آنجا بیرون بردیم. اینها علامتهایی هستند که باید جدی گرفته شوند و هر لحظه تأخیر در رساندن کودک به بیمارستان میتواند خطرناک باشد.
یک نکته مهم دیگر که حتی بعد از گذشت این همه زمان هنوز من را نگران میکند، واکنش دخترم به تزریق هموگلوبین و پلاکت است. یک شب که پلاکت تزریق میکرد، ناگهان شروع به لرزیدن کرد. آن لحظه چقدر ترسیدم، پرستار را صدا زدم و خدا را شکر که سریع واکنش نشان دادند. این استرسها و نگرانیها همچنان همراه ماست و البته در کنار آن امید به بهبودی و روزهای بهتر.
اگر چنین علائمی دیدید یا کودک دچار تب بالا، لرز، ضعف شدید، کبودی یا خونریزی شد، باید سریعاً او را به بیمارستان برسانید. پزشکان در بیمارستان با دادن آنتیبیوتیک، تزریق خون و مراقبتهای ویژه، بهترین اقدامات را انجام میدهند. معمولاً پس از چند روز مراقبت، کودک میتواند به خانه بازگردد.