زندگی·۲ ماه پیشبیمارستان کودکان بخش هماتولوژیروزها به آرامی میگذشت و ما با امیدی بزرگ در مسیر درمان دخترمان بودیم. همانطور که قبلاً گفته بودم، من استرس خاصی از بخش هماتولوژی داشتم و…
زندگی·۲ ماه پیشقسمت یازدهم شیمی درمانی و عوارض ان عکس-عوارض شیمی درمانی_BcGعکس_پلاکت _هموگلوبین _سلول
زندگی·۲ ماه پیشقسمت دهم پت اسکناواخر دیماه بود که دکتر گفتند برای ادامه روند درمان دخترم، نیاز به انجام پتاسکن است. فقط دو مرکز در مشهد این نوع تصویربرداری را انجام می…
زندگی·۳ ماه پیشقسمت نهم خرید کلاه گیس و پنهان کردن کچلی دخترمبعد از آن روز تلخ که موهای دخترم بهصورت دستهدسته میریخت، فهمیدم باید راهی پیدا کنیم تا کمی از این درد و ناراحتی را برایش کم کنیم. یکی از…
زندگی·۳ ماه پیشقسمت هشتم ریختن موهای دخترم بعد از شیمی درمانیدر بیمارستان، کودکان زیادی را میدیدم که موهایشان کاملاً ریخته بود؛ نه مژهای داشتند و نه ابرویی، اما با وجود همه اینها میخندیدند، بازی م…
زندگی·۳ ماه پیشحمایت های موسسه محک و بخشی از هزینه هاپنج روز از بستری شدن دخترم در بیمارستان میگذشت. داروهای تجویزی پزشک را دریافت کرده بود و خوشبختانه روند درمان به خوبی پیش میرفت. روز پنجم…
زندگی·۳ ماه پیشقسمت هفتم شیمی درمانی و عوارض آنپنج روز از بستری شدن دخترم در بیمارستان میگذشت و داروهای تجویز شده توسط پزشک را دریافت کرده بود. روز پنجم، دکتر دخترم را مرخص کرد و گفت که…
زندگی·۳ ماه پیشقسمت ششم معرفی به بیمارستان و شروع شیمی درمانیعکس هستهای را آماده کردیم. اسمش وحشتناک به نظر میرسید ولی در واقع دستگاهی شبیه به سیتیاسکن بود و اصلاً ترسناک نبود.من و همسرم جواب بقیه…
زندگی·۳ ماه پیشقسمت پنجم معرفی به انکولوژیستوارد مطب دکتری که برای شیمیدرمانی معرفی شده بودیم شدم. اتاقی پر از بیمارانی بود که هر کدام سرم به دست بودند. فضای سنگینی بود و نمیدانستم…
زندگی·۳ ماه پیشقسمت چهارم روزهای سخت عمل وآغاز درمانروز عمل رسید. دکتر ما را به بیمارستان مهر معرفی کرده بود. با تأخیر رسیدیم و ناگهان از اتاق عمل زنگ زدند که چند واحد خون آماده است. در آن لح…