حمید رضا مصاحبی
حمید رضا مصاحبی
خواندن ۵ دقیقه·۳ ماه پیش

آیا منابع انسانی در بیزینس پلن، مشتریان سازمان هستند یا شرکای کلیدی؟

مقدمه: در دنیای کسب‌وکار امروز، موفقیت هر سازمان به میزان زیادی به عملکرد منابع انسانی آن بستگی دارد. از کارمندان رده‌پایین تا مدیران اجرایی، تمامی افراد نقش حیاتی در تحقق اهداف سازمانی ایفا می‌کنند. اما یک سوال اساسی که ممکن است در تدوین بیزینس پلن هر سازمانی مطرح شود، این است: آیا منابع انسانی به‌عنوان مشتریان داخلی سازمان در نظر گرفته می‌شوند، یا به‌عنوان شرکای کلیدی در توسعه و پیشرفت کسب‌وکار؟ پاسخ به این سوال، نقشی تعیین‌کننده در نحوه مدیریت نیروی انسانی و استراتژی‌های سازمان دارد. در این مقاله، به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

منابع انسانی به‌عنوان مشتریان داخلی:
دیدگاه اول این است که منابع انسانی همانند مشتریان داخلی سازمان عمل می‌کنند. در این نگاه، کارکنان به‌عنوان مصرف‌کنندگان داخلی منابع، ابزارها و امکانات سازمان در نظر گرفته می‌شوند که به آن‌ها برای انجام وظایف خود نیاز دارند. این رویکرد بر اساس این فرض است که همان‌طور که سازمان به دنبال جلب رضایت و رفع نیازهای مشتریان خارجی است، باید به نیازهای داخلی کارکنان نیز توجه کند.
1. پشتیبانی و تأمین نیازها: سازمان باید نیازهای منابع انسانی را شناسایی و به بهترین شکل رفع کند. این نیازها شامل فراهم کردن آموزش‌های حرفه‌ای، ابزارهای کارآمد، محیط کاری سالم و حمایت روانی و مالی است. 2. ایجاد انگیزه و حفظ کارکنان: همان‌طور که سازمان‌ها برای جذب و حفظ مشتریان خود تلاش می‌کنند، باید برای حفظ کارکنان و ایجاد انگیزه در آن‌ها نیز برنامه‌ریزی کنند. این شامل ارائه مزایای مناسب، فرصت‌های پیشرفت، و ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت است.
3. بازخورد مستمر: مانند مشتریانی که به خدمات و محصولات بازخورد می‌دهند، کارکنان نیز نیاز به بازخورد مستمر دارند تا بتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند. سازمان‌هایی که به این نیاز توجه می‌کنند، با افزایش بهره‌وری و رضایت کارکنان مواجه خواهند شد. با این رویکرد، منابع انسانی به عنوان مشتریانی دیده می‌شوند که نیاز به حمایت و پشتیبانی دارند تا بتوانند به بهترین شکل در سازمان فعالیت کنند.


منابع انسانی به‌عنوان شرکای کلیدی :
دیدگاه دوم این است که منابع انسانی، نه تنها مصرف‌کنندگان داخلی، بلکه شرکای کلیدی سازمان در رشد و توسعه آن هستند. در این دیدگاه، کارکنان نقش فعالی در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک سازمان ایفا می‌کنند و از آن‌ها انتظار می‌رود که در مسیر موفقیت سازمان مشارکت کنند.
1. مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها: کارکنان به‌عنوان شرکای کلیدی، نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌های کلان سازمان ایفا می‌کنند. آن‌ها با ارائه بازخوردها، ایده‌ها و تجربیات خود، به سازمان کمک می‌کنند تا فرآیندها و استراتژی‌ها را بهبود بخشد. این نوع مشارکت باعث ایجاد هم‌افزایی بین کارکنان و مدیران می‌شود.
2. تأثیرگذاری بر فرهنگ سازمانی: منابع انسانی به‌عنوان شرکا، در توسعه و تقویت فرهنگ سازمانی نقش بسزایی دارند. آن‌ها می‌توانند با مشارکت فعال در ایجاد ارزش‌های مشترک و اهداف سازمانی، به بهبود روحیه تیمی و افزایش کارایی سازمان کمک کنند.
3. توانمندسازی و ارتقاء مهارت‌ها: در این رویکرد، سازمان‌ها به‌عنوان شرکای استراتژیک، وظیفه دارند تا به توانمندسازی و ارتقاء مهارت‌های کارکنان بپردازند. این امر نه تنها به بهبود عملکرد سازمان منجر می‌شود، بلکه به کارکنان اجازه می‌دهد تا در نقش‌های مدیریتی و استراتژیک وارد شوند.
4. استفاده از دانش جمعی: در صورتی که منابع انسانی به‌عنوان شرکای کلیدی در نظر گرفته شوند، سازمان می‌تواند از دانش و تجربیات آن‌ها در حل مسائل و تصمیم‌گیری‌های مهم بهره‌برداری کند. این رویکرد باعث می‌شود که کارکنان احساس مسئولیت بیشتری در قبال موفقیت سازمان داشته باشند و به‌طور فعال در پیشبرد اهداف سازمانی مشارکت کنند.

بررسی مثال‌ها از دنیای واقعی:
برای درک بهتر این دو رویکرد، می‌توانیم به برخی از سازمان‌های برجسته نگاهی بیندازیم که چگونه به منابع انسانی خود نگاه می‌کنند.
1. گوگل: در گوگل، منابع انسانی به‌عنوان شرکای کلیدی در نظر گرفته می‌شوند. این شرکت از کارکنان خود به‌عنوان منبعی برای نوآوری استفاده می‌کند و آن‌ها را تشویق به مشارکت در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک می‌کند. برنامه‌های آموزشی گسترده، فرصت‌های رشد حرفه‌ای و فرهنگ بازخورد مداوم، نمونه‌هایی از این نگاه هستند. کارکنان گوگل نه تنها مصرف‌کنندگان داخلی خدمات سازمان هستند، بلکه با مشارکت فعال در فرآیندهای تصمیم‌گیری، به شکل‌دهی استراتژی‌های شرکت کمک می‌کنند.

آمازون کمپانی
آمازون کمپانی


2. آمازون: در آمازون، منابع انسانی بیشتر به‌عنوان مشتریان داخلی سازمان در نظر گرفته می‌شوند. این شرکت با تمرکز بر بهبود فرآیندها و ارائه آموزش‌های مداوم، سعی در ایجاد محیطی دارد که کارکنان بتوانند وظایف خود را به بهترین شکل انجام دهند. در اینجا، رضایت کارکنان به‌عنوان هدف اصلی مطرح است و این امر به افزایش بهره‌وری منجر می‌شود.

مزایا و معایب هر رویکرد
1. منابع انسانی به‌عنوان مشتریان داخلی
- مزایا:
- تمرکز بر نیازها و رفاه کارکنان.
- ایجاد محیط کاری مثبت و افزایش رضایت شغلی.
- بهبود انگیزه و عملکرد.
- معایب:
- ممکن است کارکنان احساس کنند که در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک نقشی ندارند.
- کاهش مسئولیت‌پذیری در موفقیت کلی سازمان.

2. منابع انسانی به‌عنوان شرکای کلیدی
- مزایا:
- ایجاد حس مسئولیت و تعهد بیشتر در کارکنان.
- مشارکت فعال در تصمیم‌گیری‌های کلیدی و بهبود فرآیندها.
- افزایش انگیزه و رشد حرفه‌ای.
- معایب:
- نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتر در آموزش و توانمندسازی.
- احتمال ایجاد تنش بین کارکنان و مدیریت در صورت عدم توافق در تصمیم‌گیری‌ها.

نتیجه‌گیری:
در نهایت، پاسخ به این سوال که آیا منابع انسانی مشتریان داخلی سازمان هستند یا شرکای کلیدی، بستگی به رویکرد سازمان دارد. هر دو دیدگاه می‌توانند در محیط‌های مختلف مزایا و معایب خود را داشته باشند. آنچه اهمیت دارد، ایجاد توازنی است که هم نیازهای کارکنان به‌عنوان مشتریان داخلی را برآورده کند و هم از توانایی‌های آن‌ها به‌عنوان شرکای استراتژیک در مسیر رشد سازمان بهره‌برداری شود. در دنیای امروز، بسیاری از سازمان‌های پیشرو مانند گوگل، به سمت رویکرد شراکت با منابع انسانی حرکت کرده‌اند. آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی کارکنان به‌عنوان شرکای کلیدی در نظر گرفته می‌شوند، عملکرد و تعهد بیشتری نشان می‌دهند و در نتیجه موفقیت سازمانی افزایش می‌یابد.

نویسنده: حمید رضا مصاحبی
بیزینس کوچ و متخصص سوشال مدیا
09103002554

منابع انسانیبیزینس پلنکوچینگبیزینس کوچینگ
حمید رضا مصاحبی هستم. عاشق رشد و توسعه کسب و کارها کارشناسی ارشد MBA موسس گالری فلورا موسس تیم تولید محتوای مدیاتور کمک میکنم به کسب وکارهای کوچیک با تکنیک های بازار و محتوا و کواکتیو کوچینگ.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید