Mahdie golparvar
Mahdie golparvar
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

ب ی بسم الله ...

در ابتدا برای شروع حرف هایم باید یخم باز شود باید بتوانم در این فضا کمی نفس بکشم ، گاهی آنقدر فضا برای سخن گفتن بر آدمی زاد تنگ می شود که گویی می خواهد از نگفتن حرف هایش خفه شود اما کلمات نوک زبانش می مانند و ناز و کرشمه می آیند.

  • اول می خواستم به خدمت محترمتان برسانم که من تخصص به خصوصی در نوشتن ندارم و مطالعه ی خاصی در زمینه ی مشخصی نداشته ام که بتوانم خودم را متخصص بنامم و شاید این حرف به دردتان نخورد و گره ای از کارتان باز نکند پس اگر چنین بود هر چه زودتر نوشته هایم را فراموش کنید که این هم برای شما بسیار خوب است و هم برای من
  • دوم اینکه من اینجا حرف هایم را احتمالا به زبان آدمی زاد نخواهم نوشت و دلیلش هم خودم هستم ( بهتر بگویم کرم از خودم است ) اینجا در پرده سخن خواهم گفت و آرام و بی صدا درگوش آنان که تاب شنیدن دارند و اهل دیوانه بودن هستند . پس اگر دنبال حرف های انگیزشی و از آسمان پرتاب شده و روان هستید وقت خودتان با من تلف نکنید دوستانم .
  • سوم آنکه من عاشق نوشتن هستم و احتمالا خوب بدانید که چه سری خواهم برد از کسی که پای حرف هایم بنشیند و دل بدهد به حرف های صد من یک غازم و فقط کافی ست که احساس کنم باخره کسی را یافتم که می فهمد من چه میکشم و آن وقت است که احتمالا ولش نخواهم کرد و باید فرار کند ( آخر چنین کسانی سخت پیدا می شوند) . پس اگر خسته شدید و احساس کردید که دیگر خیلی دختر خاله شدم می توانید دکمه ی خداحافظی را بزنید و در این کار نیز به هیچ وجه تردید نکنید که واقعا وقت گران بها ترین دارایی ماست .
  • و به عنوان کلام آخر اینکه اگر روزی تصمیم گرفتید همراهم باشید و گوشه ای از جهانم به تماشا بنشینید خوشحال میشوم که حرف هایتان را با من در میان بگذارید و باهم به تماشای جهان بنشینیم.

متشکرم

مهدیه ای که می خواهد روزی ماه را در آغوش بگیرد!!

آدمی زادشروعشروع جدیدپیچیدهنویسنده
کامپیوتر خوانده با یک مغز و هزار سودای اندر پی یافتن روابط میان خطوط مغز و کتاب ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید