مطمئنا شما هم در موضوعات مختلف تیمهای کاری به اهمیت موضوع اعتماد و جایگاه آن در میان اعضا پی بردهاید و بر این موضوع اتفاق نظر داریم که بیشتر تعارضهای مخرب درون تیمها ناشی از بیاعتمادی است. در عین حال بارها به افرادی برخوردهایم که به دلیل اعتماد به همکاران و یا رهبران سازمانها کارهای فوقالعادهای انجام داده و نتایج درخشانی که در ابتدا متصور نبود، خلق کردهاند.
ضرورت اعتمادسازی برای زندگی در عصر نوینی که بسیار مبتنی بر ارتباط و تعامل سازنده با دیگران است بر کسی پوشیده نیست و از این رو باید تلاش کنیم تا با ترویج و ساختن اعتماد متقابل بتوانیم در مسیر دنبال کردن اهداف حرفهای و شخصی، به درستی حرکت کنیم.
اما این اعتماد چیست و چگونه ساخته میشود؟
در ابتدا ضروری است تا در خصوص معادلهای که از آن به عنوان معادله اعتماد نام برده میشود صحبت کنیم. این معادله می تواند مبنای عملی و قابل محاسبه ای به شما بدهد تا در خصوص میزان اعتمادی که دیگران نسبت به شما دارند، دید بهتری پیدا کنید و در مسیر ارتقا و بهبود آن گام بردارید.
معادله عبارتست از:
?
T = (C + R + I) / SO
T = اعتماد (تمایل یا توانایی اعتماد به دیگران)
C = اعتبار (اعتماد به آنچه که کسی میگوید)
R = اتکاپذیری (اعتماد به کاری که شخص انجام میدهد)
I = صمیمیت (اعتماد به کسی جهت رازداری و انجام موضوعات خاص)
SO = خودمحوری (خودآگاهی و تمرکز، یعنی اینکه تمرکز شما در درجه اول روی خودتان یا دیگران باشد)
برای تشریح فرمول بالا میتوانیم به هر پارامتر 10 امتیاز تخصیص دهیم برای مثال:
اعتبار = 8
اتکاپذیری = 7
صمیمیت = 5
خودمحوری = 8
اعتماد = 8 + 7 + 5 تقسیم بر 8 = 2.5
در شرایطی که بیشترین امتیاز قابل اکتساب 30 امتیاز است، به وضوح آشکاراست که هر چه مخرج کسر یعنی خودمحوری بالاتر باشد امتیاز اعتماد پایین تر ارزیابی میشود.
با توجه به توضیحات عنوان شده در فرمول فوق و همچنین کارکردهای اعتماد در تیمها کاری و زندگی حرفهای هر یک از ماها، ضروری است تا به معرفی راهکارهایی برای ارتقا و بهبود اعتمادسازی بپردازیم.
برای تقویت اعتبار:
1. حقیقت را بگوییم.
علیرغم اینکه واضح به نظر میرسد اما راستگویی یکی از موضوعات بنیادی در ساختن اعتماد است و میتواند به سادگی آن را مخدوش سازد. مثلا وقتی از ما یک سئوال ساده میشود که مثلا فلان کار را انجام دادید؟ به راحتی می توانیم دروغ بگوییم یا اینکه عنوان کنیم فراموش کردهام و در اولین فرصت ممکن انجام خواهم داد. نکته مهم صداقتی است که میتواند برای ما در بلندمدت اعتبار بیاورد و کمک کند تا قابل اعتمادتر به نظر برسیم.
2. وقتی چیزی را نمیدانیم بپذیریم.
اگر چیزی را نمیدانیم و یا در لحظه نمیتوانیم به خاطر بیاوریم، سادهترین راه به جای طفره رفتن و فرافکنی، گفتن همین موضوع است.
3. زمانی که اشتباهی از ما سر میزند، شهامت عنوان کردن و پذیرفتن آن را داشته باشیم.
شاید بیشترین لطمهای که به اعتبار ما میتواند وارد شود، ساختن تصویری از خودمان است که توهم دانای کل دارد و هرگز اشتباه نمیکند. همچنین در بیشتر موقعیتها نیز اگر خطایی از وی سر بزند در پی توجیه آن برمیآید. قبول کنیم که پذیرفتن این فرد به عنوان کسی که میتواند منشا اعتماد باشد، تا حدود زیادی برای دیگران سخت است.
برای تقویت اتکاپذیری:
1. اگر قول میدهیم کاری را انجام دهیم، انجامش دهیم!
اگر بدعهدیهای ما استمرار یابد و مدام بگوییم که فلان کار را انجام میدهم یا حتی بازه زمانی برای آن تعریف کنیم و بعد افراد متوجه شوند که ما قدمی برای آن برنداشتهایم به بی اعتمادی بیشتر دامن زدهایم. تکرار این رفتار میتواند ما را تبدیل به فردی نماید که بسیار بدقول به نظر آید و نمیتوان روی وی حساب کرد.
2. اگر قصد انجام آن را داریم، انجامش دهیم
اگر از برنامهها و اهدافمان با دیگران میگوییم، بهتر است نسبت به انجام آنها نیز متعهد بمانیم. چنانچه مدام دم از انجام کاری بزنیم و برای آن قدمی برنداریم، دیگران به عزم یا توان ما برای انجام آن تردید میکنند و اعتمادشان را در این زمینه از دست خواهند داد.
3. با دیگران شفاف و واضح، از افکارمان و تصمیمهایی که داریم بگوییم.
اگر روشن و واضح از آنچه در ذهنمان میگذرد با دیگران صحبت کنیم، آنها بهتر و بیشتر ما را درک کرده و اعتمادشان به ما بیشتر میشود.
برای بهبود و توسعه صمیمیت:
1. اعتماد به دیگران را نزد خود بیشتر کنیم
برای اعتمادسازی در نگاه دیگران لازم است که خود نیز به سایرین اعتماد کنیم و صادقانه و با آغوش باز پذیرای آنها باشیم.
2. با دیگران همدل و همراه باشیم
سعی کنیم در زمان نیاز شنونده دیگران باشیم و برای آنها وقت بگذاریم. برای اینکار قبل از هر موضوعی به فرایند شنود موثر باور داشته باشیم و مهارت آن را کسب کنیم، تا دیگران از گفتن رازها و موضوعاتشان با ما بیمی نداشته باشند و احساس کنند سنگ صبور خود را یافتهاند.
3. مراقب واکنشهای خود باشیم
اگر ایده یا دغدغههای دیگران را به سخره بگیریم، شانس اعتماد خود را از بین خواهیم برد. اگر افراد نتوانند به دلیل نگرانی از تبعات گفتههایشان با ما صادق باشند، دچار زاویههای جدی با ما میشوند. سعی کنیم رفتار دیگران را به درستی تحلیل کنیم و واکنشهایمان را با آنها متناسبسازی کنیم.
برای کاستن از خودمحوری:
1. به دیگران فرصت صحبت کردن بدهیم
اگر تمام مدت سعی در صحبت کردن بدون وقفه داریم و به دیگران مجالی برای ابراز ایدههایشان نمیدهیم و تصور میکنیم که بهتر از هر کس دیگری بر موضوعات مشرف هستیم، به مرور به یک فرد خودخواه در نگاه دیگران تبدیل میشویم.
اگر با افراد در خصوص موضوعات شخصی و حرفهای شان گپ و گفت کنیم، تأثیر مطلوبی داشته و ما را وارد یک رابطه دو طرفه میکند و به دیگران این تصویر را میدهد که به آنان احترام میگذاریم و قابل اعتماد هستیم.
2. در تصمیمات و اقدامات منافع دیگران را نیز در نظر بگیریم
بدترین شیوه ممکن در تداعی خودمحوری، منفعتطلبیهایی است که فرد برای دستیابی به آن به نفع دیگران توجهی ندارد. بعضی از اوقات به صورت مشخص برای رسیدن به خواستههایمان از نیازهای دیگران چشمپوشی میکنیم و آنها را صرفا به دید ابزار و نردبانی برای رسیدن به آن خواستهها میبینیم، در چنین شرایطی بیشترین ضربه را به اعتماد متقابل زده و باعث شدهایم تصویر یک فرد خودمحور از ما در نگاه دیگران شکل گیرد.
3. مسئولیت شکست ها را بر عهده بگیریم
وقتی چیزی اشتباه پیش میرود و ما مقصر آن هستیم از سرزنش کردن دیگران و انداختن تقصیر به گردن آنها دست برداریم. این موضوع هم باعث فروکش کردن اعتماد بین ما و دیگری میشود و هم کسانی که در جریان صحبتهایمان بودهاند به ذهنیت غیر قابل اعتمادی از ما میرسند.
این در حالی است که اگر مسئولیت شکستها را به عهده بگیریم، اطرافیان با اعتماد بیشتری ما را در مسیر همراهی خواهند کرد.
نکته آخر:
اعتماد عنصر اصلی و حلقه وصل افراد به یکدیگر است و در بیشتر موارد میتواند افراد را به هم نزدیک و یا از هم دور سازد. چیزی که به تجربه در سالهای آموزش و بودن در فضاهای سازمانی دریافتهام، نقص آگاهی و کم توجهی در این موضوع بسیار مهم بوده و نیازی که به غایت وجود دارد. به همین نسبت تیمها و افرادی را دیدهام که با در پیش گرفتن مسیر اعتمادسازی، نتایج درخشانی رقم زدهاند و در یک فضای تعاملی سازنده، همچون اعضای یک خانواده به یکدیگر تکیه کردهاند.