ویرگول
ورودثبت نام
Arvin Jonbak
Arvin Jonbakآروین جنبک از مهاباد استان آذربایجان غربی دوازده سال دارم.
Arvin Jonbak
Arvin Jonbak
خواندن ۱ دقیقه·۱۴ روز پیش

روز سوم

صبح ساعت 9:30 بیدار شدم و دیدم که پدرم خانه است و خوشحال شدم. پدرم گفت که پاشو که کلی کار داریم؛ از طرفی باید کشو لباس هایم را مرتب میکردم و از طرفی باید خانه را مرتب میکردم و از طرفی دیگر باید رو پله ها را میزدیم. در کل صبح پرکاری بود چون بابام خونه بود؛ شروع کردیم به این کارهایی که گفتم و دونه دونه انجامشان دادیم. تا همه کارها را انجام دادیم ساعت 12 شد و ما به نماز جمعه رفتیم. من پاتول( شلوار محلی کرد ها) با یک پیراهن پوشیدم و آماده شدم برای نماز. بعد از نماز که برگشتیم نهارمو خردم و باز هم کار نیمه تمام رو پله هارو انجام دادیم بعد از اینکه کارمون تمام شد من کلی بازی کردم و بعد از بازی به مغازه رفتم و خوراکی های خوشمزه خریدم و نوش جان کردم. من به پدرم درخواست کردم که به تیرکس( یکی از شهر بازی های مهاباد ) برویم و پدرم هم قبول کرد. وقتی که به آنجا رسیدیم من با همکلاسی پارسالم مواجه شدم که خیلی هم پسر خوبی بود. با هم کلی بازی کردیم من رکورد بسکتبال رو شکستم و اون هم جایزه بازی گوریل رو برنده شد که پاپکرن بود بعدش ما بازی پی اس رو انجام دادیم من رئال مادرید بودم و اون هم بارسلونا بود من اولش یک بر صفر عقب افتادم ولی رئال مادرید و کامبک گفتن منن کامبک زدم و سه یک برنده شدم و تا پول رو حساب نکنیم زدیم به چاک و از شهر بازی خارج شدیم.شبش رو آزمون غربالگری رو انجام دادم و بعدش شام خردم و الانم که دارم این هارو مینویسم.

رئال مادریدنماز جمعه
۰
۰
Arvin Jonbak
Arvin Jonbak
آروین جنبک از مهاباد استان آذربایجان غربی دوازده سال دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید