ویرگول
ورودثبت نام
Arvin Jonbak
Arvin Jonbakآروین جنبک از مهاباد استان آذربایجان غربی دوازده سال دارم.
Arvin Jonbak
Arvin Jonbak
خواندن ۱ دقیقه·۹ روز پیش

روز پنجم

صبح اول وقت که بیدار شده بودم از طرفی خوشحال و از طرفی ناراحت بودم چون مدرسه تعطیل بود و چون روی شاد بود. تا ساعت 11 فقط روی گوشی بودم بعدش دوستم اومد دنبالم و من هم گفتم که بیاد بالا و باهم یکم بازی کنیم و همین کار را کردیم تاساعت 12:30 بعدش دوستم رفت خانه خودشان و من هم رفتم یک بسته مداد رنگی 12 تایی خریدم و کتاب بازی تاج و تخت را رنگ کردم. پدرم که اومد خانه با هم نهار خوردیم و بعدش با هم یکم گپ زدیم و بعدا پدرم و مادرم یکم خوابیدن و من هم گوشی کردم تا وقتی که به کتابخانه فجر رفتیم و من 4 تا کتاب گرفتم و پدرم هم عضو کتابخانه شد. بعدش رفتیم کتاب بخریم برای کلاس قرآن من و همین کار را کردیم و من چون اون روز رو کلاس زبان داشتم پدرم من را به کلاس زبان برد و با مادرم که رفتن کارهاشونو انجام بدن. تو کلاس چون جلسه ی قبل امتحان داشتیم تکلیف نداشتیم و کیف کردیم ولی خودمان گفتیم که املا ازمون بگیره و ازمون املا گرفت و بیشتر کلاس بیست شدن و من هم همینطور. بعدش که به خانه آمدیم مادرم به کلاس قرآن رفت و من هم چون فردا امتحان داشتم رفتم درس خوندم. بعدش یکم با گوشی کلنجار رفتم و بعدش یه فیلم کوتاه که از تلوزیون پخش میشد رو نگاه کردیم.

کلاس
۲
۰
Arvin Jonbak
Arvin Jonbak
آروین جنبک از مهاباد استان آذربایجان غربی دوازده سال دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید