ویرگول
ورودثبت نام
soheil
soheil
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

راننده اسنپ و پایان امتحانات...


سلام ، بالاخره بعد از پارگی های شدید از هر نقطه ای از بدنم سال یازدهم تموم شد ، جر خوردم امسال قشنگ ، هرروز امتحان داشتیم ، ماه اول همه چی خوب بود و از ماه دوم بود که بهمون حمله کردن ، نوبت اول که فاجعه بود ، الان هم بد بودا ولی بهتر از نوبت اول بود ، حداقل همه درس ها پشت سر هم نبود .

اما تموم شد امسال .

اومدم پای لپ تاپ بدون اینکه به امتحان بعدیم فکر کنم ، وقتی بعد از جلسه امتحان رسیدم خونه فقط خوابیدم ، یه سه چهار ساعتی خواب بودم ، مثل این توهم زده ها وقتی بیدار شدم میخندیدم ، خوشحال بودم.

اتوبوس امروز نمیومد ، یک ساعت و ربع نشستیم توی ایستگاه تا بیاد ، با عصبانیت زنگ زدم شهرداری گفتم بیاید این وضع رو درست کنید ، نه اتوبوس درست حسابی میزارید ، نه اتوبوس هاتون سر وقت میاد ، تازه همه مسافر هارو هم مثل هیتلر که یهودی هارو میذاشت داخل اتوبوس و قطار و میبرد آشوویتس میچپونید داخل ، خانمه یکم مِن مِن کرد و گفت آقای محترم لطفا با اتوبوس رانی تماس بگیرید ، یه شماره داد و هرچی زنگ زدم کسی جواب نداد ، مردیم از گرما ، آخر سر اسنپ گرفتیم .

با اسنپ که میومدیم ، یه پسره ای تقریبا 27 ساله رسوندمون ، نشسته بود برای من و رفیقم از کارهاش میگفت ، انگار این شازده بلا یازده تا تجدیدی آورده بوده زمان تحصیلش و کلی بهش چیز گفتن ( چاخان میکرد فکر کنم ) بعدش میگفت پاسپورت گرفتم رفتم گرجستان ، ارمنستان و روسیه کار کردن . اومدم بگم رفتی اونجاها کار کردی بعد مگه روانی برگشتی اینجا ؟؟ اونم نه داخل خود اصفهان ، اومده داخل شهر های اطرافش ، من که باورم نشد.

گفتم حرف بزن خب ببینیم بلدی من خیلی روسیه رو دوست دارم ( واقعا هم دوست دارم ) گفت زبان یک چیز فراره و من یادم رفته اما چهارتا چیز یادم مونده ، یکم کلمه نامفهوم گفت که نمیدونم واقعا همون میشه یا نه ، ارمنی و اینا رو هم میگفت کاملا یادم رفته ، آخرشم گفت یه نصیحت از من به شما دوتا ، گفتم بگو ، گفت : هر غلطی میخوای توی زندگیت بکن ، به حرف هیچکس هم گوش نده ، کله شق بازی دربیار و هرکار که عشقت میکشه رو انجام بده چون زندگیه توئه .

اما من با این حرفش خیلی حال کردم ، واقعا راست میگفت ، هرکار میخوای بکنی یکی یچی میگه و مزاحم میشه ، اما خب وقتی خودت بری و خراب کنی میدونی خودتی و خودت ، نه اینکه کسی بهت گفته باشه...

اینم استارت تابستون و کاملا نمیدونم میخوام چیکار کنم ، یعنی برنامه ای نمیچینم ، یه چهارتا چیز میزارم جلوی خودم و ادامشون میدم ، چون هروقت نشستم کامل برنامه ریختن هیچ چیز درست پیش نرفته ، نه خیلی بی برنامه ادامه میدم تابستون رو ، نه خیلی با برنامه ، یچی این وسط رو انتخاب میکنم و امیدوارم اوکی باشه واسم.

ممنون که تا اینجا همراه من بودید .


اسنپروزنوشته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید