سجاد صابری
سجاد صابری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

بیشعوری یک بیماری است...

چند مطلب برگرفته از کتاب بیشعوری(نسخه کامل)نوشته ی دکتر خاویر کرمنت،ترجمه محمود فرجامی
بیشعوری یک بیماری است و مثل تمام بيماري ها برای پیشگیری و درمانش،باید آن را درست شناخت،چه بیشعور باشید و چه درگير با بیشعورها،با انتخاب این کتاب دست کم راهنمای خوبی انتخاب کرده اید و راه را عوضی نرفته اید.
الکسیس(پورن استار معروف )
هوبرت(کودک ۹ ساله ای والدینش نکبت صداش می‌کردند )
والتر(کشیش)
از جمله کسانی بودند که نویسنده این کتاب آنها را معالجه کردند،البته بعد از درمان خودش که شغل اصلي ایشان مقعد شناسی بود.
بزرگترین راز خلقت این نیست که خدا چرا جهان را خلق کرده است،بلکه این است که چرا بیشعورها را اینقدر گستاخ و منفور آفریده است‌.
بیشعورها همیشه وجود داشته اند و اکنون بیشتر از همیشه وجود دارند، تمام آنچه که درباره ی تاریخ بیشعوری باید دانست،همین است.
اپیدمیولوژی بیشعوری نشان می‌دهد که افراد بسیاری در معرض ابتلا به بیماری بیشعوری قرار دارند،می‌توانید راجع این موضوع به صفحه ۵۹ کتاب و جدول مراجعه کنید تا متوجه عرض بنده شوید.
یکی از آسانترین راه های شناسایی بیشعورها،تحقیق بر روی خصوصیات جاه طلبانه آنهاست.
خود من بیشعور معتقدم برای تعریف بیشعوری به جای پناه بردن به تعاریف جامع که مرسوم است،باید به صفات و علائم بیشعوری و بیشعورها پرداخت‌.
بیشعورها می‌توانند دیگران را سرکوب کنند اما کسی نمی‌تواند آنها را سرکوب کند،مگر یک بیشعور بزرگتر.
بیشعورها عاشق این چیزا هستند:
خودشان..
موقعیت شان....
شهرت....
مقام شان...
ماشین شان....
علمشان...
نظرات شان...
تعصبات شان..
و نفرت ورزیدن..
بیشعورها عشق شديدی به داشتن این چیزها دارند:
هرچیزی که مال آنها نیست..
قدرت...
شهرت...
...............
۳ نوع بیشعور وجود دارد:
۱..خوش رو
۲..ترش رو
۳.. گه گاه
یک کتاب خوب بخوانید بجای دیدن و شنیدن یک خبر بیشعورانه از رسانه.
زیردستان بیشعور مدام از کارشان ناله می‌کنند،به آنها یادآوری کنید که وقتی در موقعیت آنها بودید،همان کار آنها را انجام می‌دادید.
سخت ترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری همان مرحله نخست است،یعنی پذیرفتن بیشعور بودن که اراده و شهامت بالایی نیاز دارد.
طبق گفته این کتاب، اول اقرار کنید بیشعور هستید و با متکی بودن به ۱۲ گام نجات(همانند انجمن الکلی های گمنام )و با توکل به نیروی برترتان، از بیشعوری نجات پیدا کنید.
سخن آخر:
اینجانب سجاد صابری یک بیشعور هستم و از نیروی برترم میخوام مرا ازین بیماری نجات داده و بجای ترس و نقص و بیشعوری،بمن ایمان و شهامت و باشعوری عطا فرماید.

بیشعوریخاویر کرمنتنویسنده کتاب
سجاد صابری هستم کارشناس فروش و مشاور در امور کاشی و سرامیک..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید