ویدیویی دیدیم، مردی میکروفون به دست فریاد میزد و جملات انگیزشی بر زبان میآورد. جملهای به گوشم خورد که تا به الان آویزهٔ گوشم کرده و زندگی را پیش میبرم: 《بهترین نسخه از شما، نسخهای نیست که میتواند همهی کارها را به بهترین شیوه انجام دهد، بهترین نسخه از شما، نسخهی منظم شماست !》
نسخهای که نظم را درک کرده و در همهٔ ابعاد زندگیاش به کار میبرد. پیروی از نظم در روابط، در کار و اهداف، در کارهای روزمره و به طور کلی در سبک زندگی، میتواند شما را به بهترین نسخه از خودتان تبدیل کند . اما اگر بخواهم به یکی از بزرگترین مانع ها بر سرِ راه نظم بپردازم ، "کمالگرایی" خواهد بود. فرض کنید: من از همین لحظه میخواهم در همهٔ ابعاد زندگیام برنامه ریزی شده پیش بروم. تصمیم میگیرم امشب ساعت دَه بخوابم، در صورتی که هر شب تا ساعت سه و نیمِ شب بیدار بودهام. به خود میگویم از ساعت ۵ صبح بیدار خواهم شد و کارهای روزمره را به بهترین شیوه انجام میدهم. شاید بدین شیوه، حتی تا روز سوم هم دوام بیاورید، اما در روز چهارم به شکلی از پا درمیآیید که تا یک هفته دست به هیچکار نخواهید زد!، در صورتی که اگر قبل از رویا بافی و متوهم بودن، خود را میشناختید ، این کار را با خود نمیکردید. پس گام اول برای وارد شدن نظم در زندگی، شناختن*توان خودتان* است.
همانند بسیاری دیگر از موارد که" خود شناسی "در اهمیت بالایی برخوردار است؛ برایِ دستیابی به نظم هم کمک کننده است.
پس برنامهٔ زندگی خود را ابتدا بر اساس توان خود بچینید و به تدریج به اهداف و کیفیت سبک زندگی خود افزوده کنید. نکته ی مهم این است که، در این راه حتما باید" صبر" داشته باشید .