ویرگول
ورودثبت نام
Setayesh.Mostafaei
Setayesh.Mostafaeiجز طنین یک ترانه نیستم!
Setayesh.Mostafaei
Setayesh.Mostafaei
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

Me & the Devil

فیلم (( جایی برای پیرمردها نیست)) یا No country for old men. داستان یک قاتل سریالی با بازی خاویر باردم هست. که باعث خلق این متن برای من شد.‌
فیلم (( جایی برای پیرمردها نیست)) یا No country for old men. داستان یک قاتل سریالی با بازی خاویر باردم هست. که باعث خلق این متن برای من شد.‌

کسی چه میداند در او چه می‌گذرد. از لبخند یا دستان خونینش که چیزی پیدا نیست. نمی‌توان گفت لذت می‌برد یا زخمش برافروخته می‌شود. می‌خواهم تصور کنم که چیزی در این بین ارضا می‌شود. چیزی می‌میرد. چیزی دیگری جان می‌گیرد. آرام می‌شود. زندگی می‌گیرد تا خودش بماند. تا کی می‌خواهد ادامه دهد؟

کسی چه می‌داند در ذهن او چه می‌‌گذرد. از خلاق بودنش یا محافظه کار بودنش چیزی پیدا نیست. نمی‌توان گفت مجنون است یا بیش از حد انتقام‌جو. نمی‌توان گفت زمانی که کودکی در قالب لوح سفیدی بوده چه بر سرش آمده. چه کسی در خانه‌اش را کوفته و او را از معصومیتش جدا ساخته است.

این فیلم به خاطر خشونت‌های واقع‌گرایانه و شخصیت پردازی دقیق برای ساختن یه شخصیت شرور و سایکوپت مورد توجهه .
این فیلم به خاطر خشونت‌های واقع‌گرایانه و شخصیت پردازی دقیق برای ساختن یه شخصیت شرور و سایکوپت مورد توجهه .

حالا او

قدم می‌زند، همراه خودش. قسمتی که دیگر خودش نیست. دیگر خیلی وقت است که بیدار شده. آن چیزی که نباید تقویت و برخاسته شود. حالا سلطه کرده است. او را از آن خود کرده.

حالا او

قدم می‌زند. همراه شیطان. همراه خودش. در نور‌های نارنجی و تاریکی شب پیش می‌رود، تا قربانی‌ای را پیدا کند. برای سر بریدن. برای خودش. برای تاریکی‌های درونش. که دیگر او را نیست و نابود کرده‌اند.

این فیلم جوایز اسکار متعددی گرفته و توسط برادران کوئن کارگردانی شده. و اقتباس شده از رمانی با همین اسم و نوشته‌ی کورمک مک کارتی هستش.
این فیلم جوایز اسکار متعددی گرفته و توسط برادران کوئن کارگردانی شده. و اقتباس شده از رمانی با همین اسم و نوشته‌ی کورمک مک کارتی هستش.

شک می‌کنم که اصلاً هیچ وقت اویی وجود داشته است یا نه؟

شک می‌کنم که اگر من هم داستانی شبیه به او داشتم تا به این حد از خودم فاصله می‌گرفتم و گم ‌می‌شدم یا نه؟

وحشت تمام من را پر کرده است. مرگ و زندگی برایش چیزی بیشتر از دو روی یک سکه نیستند. چنین مفاهیمی که دنیا را می‌چرخاند، برایش سرگرمی و ابزاری جز اقناعِ چیزی که ندارد، نیستند.

کسی چه می‌داند در روح او چه می‌گذرد. شاید دیگر باقی نمانده است. همان زمانی که کسی لوح را از او گرفت. از آن زمان دیگر چیزی برای نامیدن باقی نمانده. هویت خود را از دست داده. شاید هم هویت جدیدی دارد. بدون روح. تکه‌هایش را فروخته‌است. به شخص دیگری متعلق است. به مفهوم دیگری نزدیک تر است تا انسان. ابلیس.نه ابلیس شریف‌تر از آن است که در این قیاس باشد.

او، یک هیولا‌ست. با این تفاوت که ساخته‌ی خیالات و وهم نیست. در میان ما زندگی می‌کند. شاید هم درون ما!

معرفی فیلمسایکوپتقاتلمرگ
۵
۰
Setayesh.Mostafaei
Setayesh.Mostafaei
جز طنین یک ترانه نیستم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید