بیشترین احساسات منفی من راجب خودمه تقریبا میشه گفت از خودم بدم میاد
ولی چرا دلیلش واضح و مشخصه
انسانها به گونه ای ساخته شدن که
از خاص بودن لذت میبرن
متنوع بودن رو دوست دارن
و به دنبال پیشرفت و انجام کار هایی بزرگ حتی خارج از توانشان هستند
اینجانب نوجوانی با استعداد های فروان مثل نویسندگی ، تخیل خیلی قوی ، زود یاد گرفتن هر چیز ، روانشناسی و..... هستم
و نقاط ضعفم متنوع بودنم هستش که باعث میشه کارم رو نصفه ول کنم و از این شاخه به شاخه دیگری بپرم یا هر چیزی که زود یاد میگیرم زود هم فراموش کنم
ایا نقاط ضعفم جلوی پیشرفت نقاط قوتم رو میگیره؟ متاسفانه بله
اینجانب نوجوانی صحبت میکنه که ایده های زیاد و خفنی راجب همه چیز داره
ولی حمایت کسی رو برای اجرای ایده هاش نداره من نوجوانی هستم که فکر های بزرگی تو سرشه ولی نمیتونه هیچکدوم رو عملی کنه
اینجانب نوجوانی سرخورده و ناتوان هستم که هیچ کاری از دستم برنمیاد و هیچ کاری بلد نیستم
این من هستم با تمام فکر های منفی که در سرم جریان داره
این من هستم کسی که همچون تمام انسان های جهان دنبال خاص بودنه دنبال انجام کارهای بزرگه
دنبال تغییر مثبت دادن هستش دنبال افتخار ولی هیچکدوم از اینها از دستش بر نمیاد
این من هستم نوجوانی با کمی از احساسات منفی اش
قطعا با خوندن این متن ها احساساتی شدین و شاید غمگین هم شده باشیم فقط خواستم بگم که تمام اینها واقعی هستند و این یک داستان نیست و میخواستم
این نکته رو به نوشته هام اضافه کنم که این فقط کمی از احساسات منفی منه که تونستم با کسانی چون شما آن را در میان بگذارم و تمام احساسات منفی من در درونم مانده و اجازه فوران ان وجود ندارد
اجازه بیرون ریختن آن وجود ندارد این احساسات با ریختن خاک رویشان دفن میشوند و هیچوقت فوران نمیکنند و تا ابد درونم سرکوب خواهند شد
و من احساساتم منفی ام را فقط با تماشای فیلمی عوض خواهم کرد من آن را سرکوب میکنم و اجازه ی فوران به اینها را نخواهم داد من انها را از بین خواهم برد و حتی شده با زور احساسات مثبت را جایگزینشان خواهم کرد
اینجانب من هستم دختری که احساساتش را عوض می کند
ولی حمایت کسی رو برای اجرای ایده هاش نداره این منم دخت