✍️ عبدالکریم سرودی
سالهاست که در جلسات رسمی، واژهی «روابطعمومی» تکرار میشود، اما در عمل، بسیاری از آنچه روابطعمومی مینامیم، چیزی جز یک «دفتر اطلاعرسانی سنتی» نیست.
جایی برای ارسال خبر، نصب بنر، و تهیه چند گزارش تکراری.
اما واقعیت این است که رسانه امروز، دیگر آن رسانه دیروز نیست؛ و مدیری که هنوز به روابطعمومی سنتی تکیه دارد، در حقیقت با عینک گذشته، آینده را نگاه میکند.
من بارها شاهد بودهام مدیرانی که از روابطعمومی انتظار دارند فقط خبر مراسم را بنویسند یا برایشان پوستر تبریک طراحی کنند.
اما جهان مدیریت، دیگر بر اساس گزارشهای خشک نمیچرخد.
امروز، هر تصمیم، قبل از اینکه اجرا شود، در فضای رسانهای قضاوت میشود.
و کسی که در کنار مدیر نیست تا این قضاوت را هدایت کند، ناخواسته اجازه میدهد دیگران روایت بسازند.
روابطعمومی سنتی فقط میگوید؛
اما مشاور رسانهای میفهمد، تحلیل میکند و پیشبینی میکند.
او نه در پی انتشار خبر، بلکه در پی مدیریت ادراک است.
میداند که در عصر شبکههای اجتماعی، سکوت هم پیام دارد،
و هر تأخیر در پاسخ، بهسرعت میتواند به برداشت منفی تبدیل شود.
در یکی از تجربههایم، مدیری را دیدم که بعد از یک تصمیم مهم اداری، به دلیل ناهماهنگی رسانهای، با موجی از انتقاد روبهرو شد.
در حالی که اگر قبل از اعلام تصمیم، تحلیل رسانهای در کنارش بود، میدانست افکار عمومی چطور فکر میکند و چگونه باید روایت را آماده کند.
او بعدها با لبخند تلخی گفت: «ایکاش قبل از تصمیم، یک نفر نگاه بیرون را برایم ترجمه میکرد.»
در حقیقت، مشاور رسانهای، ترجمان افکار عمومی برای مدیر و ترجمان مدیر برای جامعه است.
او بلد است چگونه میان زبان رسمی و زبان مردم، پلی ارتباطی بسازد.
در فضای امروز، روابطعمومی باید از «انتقال خبر» به «درک نبض جامعه» ارتقا پیدا کند.
باید از کارمند روابطعمومی، به استراتژیست رسانهای تبدیل شود.
مدیران آینده، آنهایی نیستند که بیشترین تصمیم را میگیرند؛
بلکه آنهاییاند که بیشترین درک ارتباطی را دارند.
آنها میدانند رسانه دیگر ابزار نیست — بافت جامعه است.
و در این بافت، بدون حضور یک مشاور رسانهای آگاه، هر حرکت کوچک میتواند صدایی بزرگ بسازد؛ یا برعکس، خاموش بماند.
روابطعمومی سنتی در حال منسوخ شدن است،
چون دیگر زمان «گفتن» گذشته است؛
عصر «فهمیده شدن» آغاز شده.
و فهمیده شدن، هنر مشاور رسانهای است.