جنگ عامل اصلی پیشرفت ابزار ها و علوم مختلف بوده مثلا در جنگ جهانی رشته عمران به وجود اومد تا بتونن سنگر های بهتر بسازن و علوم فنون هوایی مدون تر و منظم تر شد و پیشرفت های عظیمی داشت .
در جریان جنگ جهانی اول انسان ها ناچار بودند با سلاح ها هماهنگ بشن و این هماهنگی انسان با ماشین یا محیط اطراف منجر به حوادث و خطا هایی میشد؛ دلیل این خطا ها که عمدتا منجر به کاهش بازده سربازان و مرگ اون ها یا شکست میشد عدم توجه به عوامل انسانی بود .
ما انسان ها محدودیت هایی داریم که در قالب عوامل انسانی اون ها رو میشه درنظر گرفت (محدودیت های فیزیکی - روانی - شناختی)مثلا :
ما آدما زود حوصله مون سر میره
ما آدما محدوده حرکتی و فیزیکی محدودی داریم
ما آدما توان و انرژی محدودی داریم
ما آدما برای فهم موضوعات جدید نیاز به تشبیه داریم
ما آدما حافظه کاری محدودی داریم
ما آدما تمرکز محدودی داریم
ما آدما برای انجام کار ها نیاز به انگیزه داریم
ما آدما میترسیم
ما آدما تعصب داریم و دیر تغییر میکنیم
ما آدما قضاوت های نادرستی میکنیم
و...
در خلال جنگ جهانی دوم آمریکایی ها به انگلیسی ها توپ های جنگی فروختن که برای ابعاد بدنی سربازان آمریکایی ساخته شده بود و خب نتیجه مشخص بود انگلیسی ها نمیتونستن به خوبی از این توپ ها استفاده کنن(احتمالا اگر تو ارتش خدمت کرده باشید سلاح ژ3 رو دیدید حستون نسبت بهش چی بود ؟) همین وضعیت در مورد هواپیما ها هم برقرار بود؛ خلبانان خیلی زود کشته میشدند و لازم بود افراد بدون تجربه جای اون ها رو بگیرن و مدت آموزش این افراد باید کوتاه میبود پس مهندسین و متخصصین ارگونومی دور هم جمع شدن و علت خطاهای پیش اومده رو بررسی کردند اونا متوجه شدند که خلبان در شرایطی که حافظه کاریش اشغال شده (قانون میلر) ممکنه دکمه هارو اشتباه استفاده کنه و تصمیم گرفتن فضای داخلی هواپیما ها -دکمه ها - نشانگرها و ... رو بر اساس پیشفرض های ذهنی آدم های معمولی بسازن( یک از کارهایی که انجام شد اضافه شدن توضیحات به صورت شکل در کنار کلید ها بود -مثلا کلیدی که چرخ رو باز و بسته میکرد درکنارش یک علامت چرخ اضافه شد یا کلید چرخ رو به قسمت پایین صفحه کلید منتقل کردند و...)
در طی سال های بعد هم این پیشرفت ها ادامه پیدا کرد تا این که علم ارگونومی(فیزیکال-سخت افزار) به نهایت خودش رسید .
ارگونومی یا عوامل انسانی یا طراحی انسان محور اسامی مختلفیه که این رشته در کشور های مختلف جهان باهاش شناخته میشه .
تا اینجا ارگونومیست ها تونستن روش هایی پیدا کنن که ابزار ها و وسایل از لحاظ روانی و فیزیکی منطبق با ما آدم ها باشه .
اما این انتهای کار نبود ... ظهور اینترنت و فضا های کاری سازمانی گسترده نیاز های جدیدی رو به وجود آورد که برای برطرف کردن این نیاز ها متخصصین ارگونومی باید دست به کار میشدن .
در مقاله بعدی من درباره ارگونومی نرم افزار بخوانیدچیزی که امروزه بهش میگیم تجربه کاربری...