درسا
درسا
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

بازیگری به جای ``من`` که در این نقش بازی میکند

احساس میکنم خودم خیلی وقته نشستم تو یه جای نمور و تاریک که فقط یه تلویزیون بزرگ داخلش هست و دارم تماشا میکنم خودم رو . یعنی عملا خودم یه جای خیلی دور نشستم و دارم به کسی نگاه میکنم که داره جای من ... خب از اونجایی که هیچ بازیگری بهتر از خودم تو این دنیای زیبا(به دروغ) وجود نداره احتمالا اون کسی که داره جام بازی می‌کنه یه بدل کاره ! البته من اونو اصلا نمی‌شناسم مثل اینکه کارگردان بهم بگه :« این نقش خطرناکه و تو دیگه نمیتونی بازیش کنی پس قراره بجای تو بدل کار بیاریم !» منم وقتی اسم اون بدل کار رو میپرسم بهم جواب نده و فقط بگه :« وایسا کنار و تماشا کن .» و منم به اجبار وایسم کنار
البته این تعویض نقش اصلا به این وضوح اتفاق نیوفتاد و در اصل من فقط به خودم اومدم و دیدم از صفحه ی تلویزیون دارم شخصی که قراره جای من بازی کنه رو میبینم
به هرحال اون بدل کار تحسین برانگیز هست ، چون به طرز بی رحمانه ای تنهاست و همچنان لبخند بر لب به بازی کردن به جای منی که حتی خودم نفهمیدم که کی کنار کشیدم ادامه میده
فرق من و اون اینه که من خودم رو شاد نشون میدم و بقیه باور میکنن ولی بعضی وقتا احساساتم خودشون رو نشون میدن ولی اون خودش رو شاد نشون میده و احساسات ازش پیروی می‌کنند و خودشون رو به هیچ وجه نشون نمیدن!
دلم میخواد این شخص رو کامل بشناسم ؛ من حتی چند بار سعی کردم که باهاش آشنا بشم ولی حتی نمی‌تونم بفهمم که اون دقیقا چه حسی داره ؟ درکش نمیکنم ! هدفش چیه ؟ بازم درکش نمیکنم ! چرا با اینکه به همه چیز اهمیت میده ولی باز دیگران بهش میگن سرخوش و خوشحال و بی اهمیت نسبت به همه چیز ؟ من اصلا نمی فهمم ! البته من فقط متوجه یک چیز بسیار کوچیک شدم :(( وقتی بقیه بهش میگن تو چقدر خوشحالی و زندگیت خوبه اون در اصل خوشحال میشه ! چون از نظرش این یعنی انقدر نقشش رو خوب بازی کرده که دیگران حتی نفهمیدن این یه فیلمه و اون یه بازیگر! )) با اینکه دلیلش رو درک نمیکنم اما بنظر میرسه از نظر ``اون شخص`` این دلیل منطقی هست!
البته من هنوز بعضی وقتا متوجه میشم که دارم به جای ``اون شخص`` بازیگری میکنم و بازیگریم افتضاحه! من هروقت جای اون رو میگیرم سریع بقیه متوجه میشن که دارم بازیگری میکنم ! اونا میگن :« اتفاقی افتاده؟ناراحتی؟چرا؟»( خب من بالاتر گفتم خودم رو شاد نشون میدم و احساساتم فقط بعضی وقتا خودشون رو نشون میدن ولی تازگی ها اون `` بعضی وقتا`` تبدیل به `` خیلی وقتا`` شده) ولی من از اونجایی که نمی‌دونم چی باید بگم سریع جام رو با ``اون شخص`` عوض میکنم و اون به صورت ماهرانه یه دلیل قانع کننده میاره و میگه ناراحت نیست و گند کاری من رو جمع می‌کنه . اون همیشه می‌دونه که من دارم از صفحه ی تلویزیون نگاهش میکنم و بخاطر قوی بودنش تحسینش میکنم ، ولی میترسم که اون یه روز فراموش کنه( که قطعا می‌کنه ) که من دارم تماشاش میکنم و تحسینش میکنم و حتی اگر همه از طرفداریش دست بکشن من بزرگترین طرفدارش خواهم بود .
شاید هم واقعا باید این لقب ``بهترین بازیگر جهان رو`` از خودم بردارم چون توش شکست خوردم . به هرحال مهم نیست چون قصد ندارم به این زودی ها دوباره به صحنه برگردم .


بازیگرافسردگیمسخرهاحساس
Now that you don't understand me, at least let me be myself
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید